این بار با یک خبر دیگر با نکافان همراه باشید...
فقط خبر های جنجالی و پر بازدید در این وب قرار میگیرد...
این بار با یک خبر دیگر با نکافان همراه باشید...
فقط خبر های جنجالی و پر بازدید در این وب قرار میگیرد...
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...
روز اول یه فرشته اومد بم گفت:
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم .....
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ...
آدمکی از چوب ساختم ،که نه چیزی میگوید ونه چیزی میخورد
تنها با چشمان ثابتش نگران دور دست هاست
وشاید...
به یاد می آورد که روزگاری برگ هایی کوچک وزیباداشته
برگ هایی که نفس می کشیده اند ...
آدمک چوبی از درخت دور افتاد وبه آدم ها نزدیک شد
اما افسوس
نه آدم شد ونه درخت ..
به دختره میگم موهات چه رنگیه؟
میگه خرمایی
عکسشو فرستاده دیدم موهاش مشکیه!!!
میگم تو که گفتی موهات خرماییه؟؟؟
میگه آره دیگه از اون خرما مشکیاس !!!
خدایا راہ نداشت کمتر خلق میکردی ولی با کیفیت تر؟؟؟؟!!!
پسرا هورررررررااااااااااااا !!!
تا حالا فکر کردین اگه یه روزی تمامه این برنامه ها فیلتر شه
.
.
.
.
.
.
همه چی به کنار با چه رویی برگردیم پیش خانوادهامون؟؟؟
ﻧﺒﻮﺩﻥﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻮﺩﻧﯽ ﺟﺒﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ...
ﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽﺷﺎﻥ ﺭﺍ ... ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﻣﯽﻓﻬﻤﯿﻢ ..
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ ......
ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺮﻑ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪ ...
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻋﺸﻖ
ﺑﺎﺷﺪ ....
ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﺎﺗﻤﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﺍﺳﯿﺮﻧﺪ ...
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻏﺮﺑﺖ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺑﯽ ﮐﻪ
ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻭﺩ ﺩﯾﺮ ﺷﺪﻩ...
خبر فوری فوری
عبدالرضا داوری در صفحه فیس بوکش نوشته:
دوستان مطلع باشند!
توافق ایران و 1+5 نهایی شده است اما دولتی ها انتشار خبر آن را به دلیل تلاقی با ایام شهادت امام علی(ع) به شب 23 ماه رمضان منتقل کرده اند چون برنامه جشن و سرور دارند.
مذاکرات هم اتمام یافته و شنیده ام که هم اکنون تیم مذاکره کننده که دیگر کار خاصی ندارندبا خانواده هایشان سرگرم وین گردی و به خرید مشغول هستند و برای بازگشت به تهران آماده می شوند.
ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﻣﻦ ..... ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺳﻪ ﯼ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺖ !!....
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺜﻞ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﭘﻞ ﻋﺸﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ!!......
ﺍﺯ ﺭﺯ ﻫﻠﻨﺪﯼ ﻫﻢ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ......
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ....
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﻭﺑﺮﺕ .....
ﻣﻌﺸﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ...
" ﺧﺪﺍ " ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ،
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ،
ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺁﯾﯿﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ...
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻓﺮﻕ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﺟﺪﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ؛
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﺮﻡ،
ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻦ !
ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺧﺪﺍﯼ ﻫﺮﺩﻭﯾﻤﺎﻥ ﯾﮑﯿﺴﺖ
ﻓﻘﻂ ﺭﺍﻩ ﺍﺗﺼﺎﻟﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﯿﺪ !
ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮑﺶ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ
ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﯼ
ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻭﺻﻞ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ ﯼ ﺗﻮ ...
دیشب ﭘﺪﺭی ﺑﺎ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ
و گفت :
چرا ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﺪ ؟
ﭼﺮﺍ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﭘﺨﺶ
ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ؟
ﺁﻗﺎ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺩﺍﺭﻡ ...
ﺻﺪﺍﯼ ﺿﻌﯿﻔﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ گفت :
ﺁﻗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ ، کدام ﻓﯿﻠﻢ ﺻﺤﻨﻪ
ﺩﺍﺭ ؟
ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ؟!
ﭘﺪﺭ : ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ !
ﻣﺜﻼ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺳﺲ ﻣﺎﯾﻮﻧﺰ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮﻩ ، ﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮕﯽ ﭼﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ...
از مرگ نـــمی ترسم
من فقط نگرانم
که در شلوغی آن دنیا
مــــادرم را پیدا نکنم ...
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ، نه ترس
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم میشود مادرم
مادر ، من هرگز بهشت را زیر پات ندیدم ؛
زیر پای تو آرزو هایی بود که از آن گذشتی به خاطر من
روسری ات را بردار تا ببینم بر شب موهایت چند زمستان برف نشسته است
تا من به بهار رسیده ام !!
به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود
دنیا را برای خود جهنم کردند !!
به سلامتی مــــــــــادر هااااا
" مـــــادر " نوشته میشود ولی " فرشـــــته " خوانده میشو
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن چون به قلب همدیگه زخم زدن....
نمیتونن دشمن همدیگه باشن چون زمانی عاشق هم بودن ...
تنها میتونن آشناترین غریبه ایی برای همدیگه باشن "عشقم" آشناترین غریبه ات میمانم ک همیشه دوستت خواهد داشت....
میدانم بخاطر همه ی بایدها, نباید تو را داشته باشم
منو تو برای رسیدن بهم هیچ چیز کم نداریم جز یک......."معجزه"
گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است....بیا بهم نرسیم
دختر باس MALOOS باشه
نه اینکه صورتش پره جای BOOS باشه
دختر باس SHAKH باشه
اونم واسه یه نفر !!!!!
نه اینکه DUFF باشه
واسه 1000 نفر !!!!
دختر باس ANTIK باشه
وقتی گریه کردم گفتند بچه ای!
وقتی خندیدم گفتند دیوانه ای!
وقتی جدی بودم گفتند مغروری!
وقتی شوخی کردم گفتند سنگین باش!
وقتی سنگین بودم گفتند افسرده ای!
وقتی حرف زدم گفتند پــــرحرفی!
وقتی ساکت شـدم گفتنـد عاشقی!
اما گریه شاید زبان ضعف باشد، شاید خیلی کودکانه،
شاید بی غرور، اما هرگاه گونه هایم خیس می شود
میدانم نه ضعیفم، نه یک کودک. می دانم پر از احساسم...
کسی ﺭﺍﺩﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﺍنقدﺭﺑﺮﺍﯾﻢ کسی ﻫﺴﺖ ک
ﻧﮕﺎﻫﻢﺩﻧﺒﺎﻝﮐﺴﯽﻧﯿﺴﺖ🚫
ﻭ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭﻓﺮیاﺩﻣﯿﺰﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ
ﮐﺴﯽ ﺑﻪﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ
ﻭﻫﯿﭻﻧﮕﺎﻫﯽ
ﺩﻟﻢ ﺭﺍﻧﻤﯽ ﻟﺮﺯﺍند
ﺗﻨﻬﺎﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺖکهﻫﻤﺎﻧﻨﺪ
ﮔﻨﺠﯿﻨﻪﺍﯼ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﺩﺭﺩﻟﻢ ﺟﺎﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺍﻧﺴﺎنﮐﻪﺳﻬﻞﺍﺳﺖ
ﻭجودﺵﺭﺍﺑﻪﺩﻧﯿﺎﻫﻢ نمیدهم!...
!× khas ×!
دلم میخواد وقتی دارم یواشکی گریه میـڪـُنم
خـُدا از آسـِماטּ بـہ زَمیـטּ بیایـَـد
اشـڪ هایم را پاڪ کـُنـد، دَستم را بگیرد
و بگوید: اینجـا آدمهـا اذیتت میڪـُنند؟
بــیـــا بــِــــرویــــــــم…
**
خُدایــــا به هیشکـــی
اونقَــــد دَرد نَـــده
کــــه آرامِــشِ خودِشــو
تـــوے مَــــرگ بِبیـنه..
به ﮔﻨﺪ ﻧﮑﺸﯿﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ...
ﺗﮑﻠﯿﻔﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ...
ﺑﺎ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ ﺍﮔﺮ ...
ﺣﺮﻣﺖ ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ !
ﺑﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪ ...
ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻟﺘﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﺪ !
ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ ...
ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺍ
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ...
ﮐﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺖ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ !
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﺸﻪ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺑﻬﺖ ...
ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﯽ :ﺧﻔﻪ ﺷﯿﻦ ...ﺩﺭﻭﻭﻭﻭﻍ ﻧﮕﯿﻦ !!!..
ﻣﯿﺎﯼ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺷﻠﻮﻏﻪ ... ﻫﻤﻪ ﻣﺸﮑﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ...
ﺩﺍﺭﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ ..ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟؟؟
ﻣﯿﮕﻦ :ﯾﻪ پسره ﻣﺮﺩﻩ ..ﺩﺍﺭﻥ ﻏﺴﻠﺶ ﻣﯿﺪﻥ!!
ﺑﺎﻭﺭﺕ ﻧﺸﺪﻩ ﻧﻪ؟؟!!
ﺯﻭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻥ ..ﻫﻤﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻥ ...ﺍﻧﮕﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻣﯿﺎﺭﻧﺶ ...
ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻦ ... ﺑﺎﻭﺭﺕ ﻧﺸﺪﻩ ...
ﻣﯿﮕﯽ:ﻧﻪ!!! ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻥ پسره ﻧﯿﺴﺖ!!!
رفت ....!!!!!
خجالت کشیدم بگویم هنوز هم "دوستت دارم"
دلم نیامد بگویم : گند زدی به تمام باورهایم !!!
غرورم نگذاشت بگویم :"نرو" ... بمان کنار دلم!
دلم نمیگذارد فراموشش کنم ... !
عقلم نمیگذارد بگویم "برگرد"
خاطراتش نمیگذارد "نفس" بکشم!
"قسمت" نمیگذارد دستهایم به رویای داشتنش برسد !
واین وسط "خدا" با تمام بزرگیش فقط نگاه میکند .. !
مادربزرگـــــم همیشه میگفت :
قلبت که بی نظم زد ،
بدون که عاشقی ...
اشکت که بی اختیار سرازیر شد ،
بدون که دلتنگی ...
شبت که بی خواب گذشت ،
بدون که نگرانی ...
روزت که بی شوق آغاز شد ،
بدون که ناامیدی ...
سینت که بی جا آه کشید ،
بدون که پُرحسرتی ...
دلت که بی دلیل گرفت ،
بدون که تنهائــــــی ...
امروز تو نیستی مادربزرگ ، امّا ...
اما من به همهٔ اون حرفات رسیدم !
ایکاش قبل ِ رفتنت ،
چارهٔ این وقتایی که
برام پیش بینی کردی
رو هم میگفتــــــی ...