تو زندگی به آدمای زیادی محبت بی دریغ کردم
اما دست آخرچوب محبتارو خوردم
میون این همه آدم یه رفیق برام موند که حتی از مادرم برام عزیز تر بودروزاو شبای زیادی رو باهم گذروندیم
تو تمام لحظه های تلخ و شیرین زندگی همراه وهمدمم بود
اما دست آخراونم منو فروخت و وقتی ازش جواب خواستم با جوابای بی ربط سرو تهش رو هم آورد...
من خیالم راحته که اونو به هیچکس نفروختم و به خاطرش تو روی همه وامیستادم ...
اما اون چی آره خیال اونم راحته ولی یه روز میرسه که یاد من میوفته
آی آدمها محبت نکنید
دردودل نکنید
جلوی هیچکس اشک نریزید
شما هم مثه همه فقط به فکر خودتون باشید...