پست های سنگین لاین و وایبر 94
پست های فیس بوکی جدید
بهترین پست های عاشقانه
پیرِمــــــَـــــرد...
مَرا نَصیحَت نَڪُن...
بِه خیالِ خُودَت دُوران دیده ای؟
اِشتِبِاه میڪُنے.
مَن دَر نوجَوانے دُورانــــــــــــــے را دیـدم،
ڪِہ تــو حَـتّے دَر جَهَنَمِ خُدایَت نَدیدی..
پست های سنگین لاین و وایبر 94
پست های فیس بوکی جدید
بهترین پست های عاشقانه
میخواهم بنویسم اما... نـــــــــــــــه !!! عذرمیخواهم ، من دیگر به هیچکس اعتماد ندارم...
به نزدیکترینها..به قدیمیترینها..به همخونهایم..به عزیزترینها...به چشمهایم حتی...لعنتیها کور شدهاند انگار
،واقعیت را نمیبینند...عقل کودنم حتی تائید میکند این خودباوری احمق را...
همه نامردی را یاد گرفتهاند... لهام کردهاند همین افراد نام برده که همهرا در بر میگیرد...
و من گمشدهام در خیالی باطل و عذابها میکشم در پاس کردن این "صبر" لعنتی...برای من سختترین کار است...
اما دیگر تمام شد...صبرم ناتمام پاس شد..همه قربانی بودنش را پذیرفتند و من تسلیم تر از هر وقتی باخت را قبول
میکنم آن هم نه یک باختن ساده به لجبازیهایم..به مهربانیهایم ..به گذشت کردن هایم..به چشمپوشیها و
فهمیدنها و دَم نزدن هایم...! نـــــه.. من تنها باخت را به خوب بودن هایم قبول میکنم..این که دراین هیاهو و گمشدن و
نیاز به آلزایمر گرفتن ،هرچهقدر هم که بد شوی و بد شوند مرا توان بد شدن نیست..مرا هیچ توان خیانت کردن
نیست..البته هست اما من فقط اصالتم را باور دارم که دختری از این خانواده هرگز خیانت نمیکند... من باختـم ..فقط به
خوبیهایم.
و میروم ..نه این که قصد ترک کردن داشته باشم ،نه..فقط دیگر شکستهام..مرا توان ماندن نیست..همجنسان بیرحمم
مرا شکاندند..جدالها برای تصاحبت مرا شکاند..پاهایم دیگر قدرت گام برداشتن به سویت را ندارند..مرا ببخش که با
خوبیهایم رنجاندم تو را..عذر میخواهم بدی زیاد دیدم ولی رسم بد بودن را نیاموختم...میروم تا تکههای خرد شدهام را
به هم بچسبانم..شاید ترمیم شدم..البته چینی بند زده که همان جنس سابق نمیشود..میروم تا پیدا شوم و تو را...آه
...تورا در خیالی دور شاید..البته شایــــــــــد...گم کنم..
مرا دیگر توان هیچ....
اصلا "هیچ"... در همین سه حرفی خلاصه میشوم...تهی شدم..پوچ و هیــــــــــچ.....!