زندگینامه و داستان های زندگی افراد موفق ایران و جهان
زندگینامه و داستان های زندگی افراد موفق ایران و جهان
***************
فرزاد ناظم، مدیر فنی سایت yahoo
فرزاد ناظم در سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان البرز گذراند و برای ادامهٔ تحصیل به ایالات متحده مهاجرت کرد
زندگی و تحصیلات
فرزاد ناظم در سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان
البرز گذراند و برای ادامهٔ تحصیل به ایالات متحده مهاجرت کرد. در آمریکا
او موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشتهٔ علوم رایانه از دانشگاه ایالتی
پلیتکنیک کالیفرنیا شد.
فعالیتهای شغلی
مهندس فرزاد ناظم فعالیتهای شغلی خود را در سال ۱۳۶۴ با کار در SYDIS و
Rolm آغاز نمود. به زودی به شرکت اوراکل پیوست و طی ۱۰ سال کار در این
شرکت، توانست در نقشهایی چون معاون رسانهای و معاون ارشد بخش وب سرور
ظاهر شود. همچنین به عنوان یکی از اعضای مدیریت کمیتهٔ فروش محصولات فعالیت
داشت.
فرزاد سپس در ۱۳۷۵ به یاهو پیوست. به مدت ۱۱ سال مدیر فنی شرکت یاهو بود و
به این ترتیب یکی از طولانیترین دورههای ابقا در سمت مدیریت در آن شرکت
را دارا است. وی در ۱۳۸۶ از مقامش در یاهو کناره گیری نمود.
دوره حضور در یاهو
در مارس ۱۹۹۶ «ناظم» به یاهو پیوست و به عنوان یکی از اعضای اصلی مهندسی
شبکه این سایت مشغول به کار شد. در کمتر از یکسال بنا به تشخیص مدیران
یاهو، ناظم به بخش فنی سایت منتقل شد و در کمتر از یکماه این بار نیز
توانست با تخصص خود مدیریت آن بخش را برعهده گیرد. در این سمت او مسوولیت
رسیدگی به کلیه امور مربوط به فعالیتهای سایت، ارایه خدمات و مسایل فنی آن
را برعهده داشت.
به عقیده بسیاری از همکاران ناظم، عامل اصلی موفقیتهای او اتکا به نیروی
بشری برای انجام تمامی امور است. او بر این باور است که اگر عدهای که در
یک مکان مشغول به کار هستند تمام توان خود را به کار گیرند، به طور قطع
میتوانند به تمام اهداف خود دست یابند. به همین دلیل است که ناظم به هر
بخشی و هر ارگانی وارد میشود، فوراً به مدارج بالا دست مییابد و به خوبی
میتواند سکان هدایت اعضای تیم را در اختیار گیرد.
چند سال بعد یعنی در ژانویه سال ۲۰۰۲ اخبار رسمی حکایت از سمت جدید مهندس
ناظم در سایت یاهو داشت. در این تاریخ او مسوولیت نهایی فنی این سایت را
برعهده گرفت و فعالیت قبلی خود را گستردهتر ساخت. در این سمت او با
بکارگیری تیمهای تخصصی قوی که اکثراً زیر نظر خود او آموزش دیده بودند،
سعی دارد تا با تمام توان یاهو را به عنوان قدرت اول دنیای اینترنت به
کاربران بشناساند و در این مسیر از هیچ تلاش علمی و تخصصی دریغ نمینماید.
نکته جالب در مورد فعالیتهای او در این بخش این است که قصد دارد تنها با
کمک تیمهای تخصصی خودش و نه دخالت سرمایهگاران مختلف این راه را به مقصد
رساند و عقیده دارد که دخالت دیگران که از تخصص کافی برخوردار نیستند سبب
کاهش سرعت رشد خواهد شد. این باور او اگر چه به مذاق بسیاری از حامیان مالی
سایت خوشایند نبوده است اما روحیه ایرانی و خستگیناپذیر این مدیر شایسته
باعث شده تا همچنان مدیران یاهو از او به طور کامل حمایت نمایند.این حمایت
ادامه داشت تا زمانی که خود ناظم یاهو را ترک کرد.
ثروت
نشریهٔ فورچون در ۱۳۸۲ فرزاد ناظم را با ثروتی در حدود ۳۰۰ میلیون دلار، به عنوان چهاردهمین ثروتمند ایرانی در جهان معرفی کرد.
همچنین پس از خاتمهٔ اختیاری فعالیت ناظم در یاهو، برای قدردانی از زحمات او پاداشی ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری در نظر گرفته شد.
****************
پییر امیدیار، ثروتمندترین ایرانی و بنیانگذار eBay
پییر امیدیار در سال ۱۹۶۷ در شهر پاریس بدنیا آمد و در سنین کودکى به همراه خانواده به ایالت مریلند مهاجرت کرد.
پییر امیدیار در سال ۱۹۶۷ در شهر پاریس بدنیا آمد و در سنین کودکى به
همراه خانواده به ایالت مریلند مهاجرت کرد. وى اولین برنامه کامپیوترى خود
را در سن ۱۴ سالگى براى کتابخانه مدرسه اى که در آن مشغول تحصیل بود نوشت.
در سال ۱۹۸۸ از دانشگاه Tufts University در رشته کامپیوتر فارغ التحصیل و
در یک شرکت بعنوان برنامه نویس سیستمهاى Macintosh مشغول کار شد.
سپس در یک شرکت وابسته به Apple بنام Claris مشغول کار شد.
در سال ۱۹۹۱ در تاسیس یک شرکت نرم افزار همکارى کرد. این شرکت سپس به eShop
تغییر نام داد . eShop در سال ۱۹۹۶ توسط شرکت Microsoft خریدارى
شد.امیدیار سپس به شرکت General Magic که توسط Apple حمایت میشد پیوست.
Pez یک نوع شیرینى است که معمولا در یک ظرف کوچک پلاستیکى به شکل عروسک
قرار میگیرد و برای آنکه شیرینى از آن خارج شود باید سر عرسک را به پایین
فشار داد.
شبى در سال ۱۹۹۵ امیدیار مهندس جوان برنامه نویس ایرانى الاصل، با نامزدش
که عاشق جمع آوری Pez بود , مشغول خوردن شام بود که نامزدش ازآنکه شریکى
براى ایجاد یک کلکسیون Pez در سانفراسیسکو را ندارد گله کرد.
امیدیار به او پیشنهاد کرد که از اینترنت براى پیدا کردن شریک تجارى استفاده کند.
بنابراین امیدیار در وب سایت کوچک خود براى نامزدش بخشى را براى این موضوع
آماده کرد و نام آن را Auction Webگذاشت. برنامه ایکه او برروى وب سایت
شخصى خود ایجاد کرد, به کاربران امکان لیست کردن وسایل مختلف خود از جمله
کلکسیون Pez ، نامزد او را نیز میداد.
در مدتى کوتاه افراد بسیارى فروشنده و خریدار براى اقلام لیست شده بروى
سایت پیدا شدند. به تدریج تعداد کاربران این سایت زیاد شدند و معاملات
بسیارى از طریق آن صورت گرفت . سپس مهندس جوان با مشاهده این موضوع تصمیم
گرفت که سایتى مجزا براى این کار ایجاد کند که با نام eBayشروع به کار
کرد.
امیدیار با دریافت مبلغى بین ۲۵ سنت تا دو دلار به فروشندگان اجازه داد که اجناس خود را براى شرکت در حراج در سایت eBay معرفى کنند. همچنین درصدى از خریدوفروشها به او میرسید و به این ترتیب eBay موجب شد که فروشندگان و خریداران با هم به راحتى به خرید و فروش بپردازند.
بعد از ۹ ماه که اولین حراجى که در سایت eBay انجام شده بود , وى شغل خود در General Magic را رها کرد و تمام وقت خود را صرف سایت خود, براى eBay کرد.
**********
بیوگرافی بیل گیتس
در دبستان به سرعت از همسن و سالانش در تمام دروس جلو افتاد. والدینش که این وضعیت را دیدند او را در یک مدرسه معروف ثبت نام کردند. در همین جا بود که هسته اولیه مایکروسافت شکل گرفت.
ویلیام هنری گیتس سوم مشهور به بیل گیتس، در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در سیاتل، مرکز ایالت واشنگتن آمریکا به دنیا آمد. گیتس در خانوادهای به دنیا آمد که از تاریخی غنی از تجارت و سیاست و خدمات اجتماعی سرشار بود. پدر پدربزرگش شهردار و نماینده مجلس ایالتی بود، پدربزرگش معاون رئیس کل یک بانک ملی و پدرش ویلیام هنری گیتس دوم وکیل دادگستری و یکی از سرشناسان شهر سیاتل است و مادر او آموزگار مدرسه و یکی از اعضا هیئت مدیره یونایتد وی اینترنشنال (United Way International) بود که در امور خیره نیز فعالیت داشت.
بیل گیتس در این خانواده و در کنار دو خواهر خود رشد کرد. گیتس در کودکی بیشتر وقت خود را در کنار مادربزرگ خود گذراند و از او تأثیر بسیار گرفت. از اول زندگیاش، جاهطلبی و بلندپروازی و حس رقابت از او میبارید؛ همان عواملی که نیاکانش را به بالاترین مدارج حرفهای شان رسانده بود. در دبستان به سرعت از همسن و سالانش در تمام دروس به ویژه ریاضیات و علوم جلو افتاد. والدینش که این وضعیت را دیدند او را در یک مدرسه معروف به نام لیکساید ثبت نام کردند. در همین جا بود که هسته اولیه مایکروسافت شکل گرفت. قضیه از آن جا شروع شد که در بهار ۱۹۶۸ مدرسه تصمیم گرفت که دانش آموزان را با پدیدهای جدید که تازه داشت در دنیا شکل میگرفت، یعنی رایانه، آشنا کند. رایانهها هنوز بزرگتر و گرانتر از آن بودند که مدرسه بتواند یکی از آنها را بخرد. برای همین مدرسه یک صندوق گذاشت و گفت که برای اجاره یک سال رایانه DECPDP -۱۰ ساخت جنرالالکتریک، کمک کنید. پول زیادی بیشتر از هزینه اجاره یک سال جمع شد. اما مدرسه، جذابیت این غول الکترونیکی را برای بچهها دست کم گرفته بود.
این بچهها، بیل گیتس، پل آلن که دو سال از گیتس بزرگتر بود و چند تای دیگر از رفقا بودند که همه الان برنامهنویسان ارشد مایکروسافت هستند. آنها روز و شبشان را توی اتاق رایانه مدرسه میگذراندند. خیلی نگذشت که معلمان از دست آنها شاکی شدند. آنها نه درس میخواندند و نه مشق مینوشتند. بدتر از همه این که تمام زمان اجاره رایانه را تنها در عرض چند هفته تمام کردند. در پاییز ۱۹۶۸ شرکت مرکز رایانه (Computer Center ) دفتری در سیاتل باز کرد. بچه یکی از کارمندان ارشد این شرکت در مدرسه لیک ساید درس میخواند. برای همین، این شرکت، رایانهای را با زمان محدود در اختیار این مدرسه قرار داد. گیتس و بقیه بچهها به سرعت سراغ این رایانه رفتند. هکرهای جوان چند بار دزدکی وارد سیستم شدند و نرم افزارهای امنیتی آن را خراب کردند. بدتر از همه این که فایلهایی را که زمان استفاده آنها از رایانه در آن ثبت شده بود، دستکاری میکردند. اما گند قضیه درآمد و شرکت هم آنها را از استفاده از رایانه محروم کرد.
اما مغز صاحبان این شرکت کار میکرد. آنها گیتس و آلن را استخدام کردند. اواخر ۱۹۶۸ بود که بیل گیتس، پل آلن و دو نفر دیگر، گروه برنامه نویسان لیک ساید را تشکیل دادند. آنها که حالا سرشان به سنگ خورده بود، تصمیم گرفتند به جای هک، یک کار درست و حسابی بکنند. شرکت مرکز رایانه هم از آنها خواست که حالا که به اشکالات امنیتی رایانه ما پی بردید، آنها را درست کنید. در عوض، آنها وقت نامحدودی را میتوانستند با این رایانه سر کنند. برای آنها واقعا اغواکننده بود.
اواخر سال ۱۹۶۹ شرکت مرکز رایانه دچار مشکل مالی شد و بچههای گروه برنامه نویسی لیک ساید باید جل و پلاسشان را جمع میکردند. آنها با هر تقلایی بود، یک کامپیوتر در دانشگاه واشنگتن، جایی که پدر پل آلن کار میکرد، پیدا کردند. گروه دوباره تشکیل شد و اولین سفارشاش را گرفت؛ نوشتن یک برنامه برای لیست حقوق یک شرکت. پاییز سال ۱۹۷۳ گیتس توانست وارد دانشگاه هاروارد شود. اما قلبش را بیرون دانشگاه کنار رایانهاش جا گذاشته بود. گیتس که شب تا صبحش کنار رایانه و با پل آلن میگذشت، صبح تا شب سر کلاس در حال چرت بود. او در هاروارد با استیو بالمر (Steve Ballmer) که در حال حاضر رئیس قسمت اداری مایکروسافت است آشنا شد. بالاخره پل آلن، او را راضی کرد که آنها باید یک شرکت مستقل رایانهای بزنند. اما بیل گیتس مردد بود که دانشگاه را کنار بگذارد یا نه. تا این که یک روز پاییزی ۱۹۷۴، آلن طرح جلد مجله پاپیولار الکترونیکس را دید: آلتیر ۸۰۸۰، نخستین ابزار میکرورایانهای دنیا با مدلهای بازرگانی دست و پنجه نرم میکند.
بعدازظهر همان روز گیتس و آلن دو جوان آس و پاس و علاف که روزشان را با رایانه میگذراندند، تصمیمشان را گرفتند: ما بازار رایانههای خانگی را به دست میگیریم. چند روز بعد، گیتس با شرکت MITS تماس گرفت و گفت که برای رایانه آلتیر یک نرم افزار به نام بیسیک نوشته است. اما فقط خودش و آلن میدانستند که این لافی بیش نبوده. آنها حتی یک خط برنامه هم ننوشته بودند. آنها حتی یک آلتیر ۸۰۸۰ را هم ندیده بودند. از وقتی که شرکت چراغ سبز به آنها نشان داد تا روزی که آخرین خط برنامه بدون Error اجرا شد، فقط ۸ هفته طول کشید. فردای آن روز آلن به دفتر MITS رفت و برنامه را نشان داد. اما نکته جالب این بود که آنها این برنامه را با رایانه مدرسه لیک ساید نوشته بودند و حالا برنامه داشت روی یک آلتیر ۸۰۸۰ بدون کوچکترین اشتباهی کار میکرد. آلن آن موقع برای اولین بار تازه یک آلتیر ۸۰۸۰ را از نزدیک میدید! آلن حقوق برنامه Basic را به MITS فروخت و بیل گیتس هم رسما از دانشگاه انصراف داد. آنها داشتند نخستین سنگ بنای نرم افزارهای رایانههای خانگی را پی ریزی میکردند.
بیل گیتس در سال ۱۹۷۵ به همراه دوست دوران کودکی خود پل آلن شرکت کوچکی بنام مایکروسافت با شعار «در هر خانه یک رایانه» ایجاد کرد. مایکروسافت انواع زبانهای برنامهسازی را برای رایانههای مختلف تولید میکرد. در آن زمان مایکروسافت فقط ۴۰ کارمند داشت که شبانه روز بهشدت کار میکردند و کل فروش آن فقط ۲٫۴ میلیون دلار در سال بود.
در سال ۱۹۸۰ شرکت آیبیام برای اینکه از بازار رایانههای شخصی عقب نماند تصمیم گرفت تا رایانه خود را که PC نام گرفت و رایانههای امروزی نیز مبتنی بر آن هستند بسازد و وارد بازار کند. آیبیام تصمیم گرفت تا کار نرم افزار آن را به عهده شرکت دیگری بگذارد. این بود که شاهین خوشبختی بر دوش مایکروسافت نشست و آیبیام قراردی با شرکت کوچک مایکروسافت بست تا نرم افزارهای سازگار با رایانههای شخصی آیبیام تولید کند. رایانههای جدید آیبیام از پردازندههای ۱۶ بیتی ۸۰۸۸ شرکت اینتل استفاده میکرد. بنابراین مایکروسافت برای فروش زبانهای برنامه سازی خود به یک سیستم عامل ۱۶ بیتی نیاز داشت.
در آن زمان شخصی بنام تیم پاترسون در کارگاه خانه خود یک رایانه ۱۶ بیتی
کوچک ساخته بود و برای آن یک سیستم عامل ساده ۱۶ بیتی نوشت که نام DOS ۸۶
را برای آن انتخاب کرده بود. بیل گیتس کلیه حقوق سیستم عامل DOS ۸۶ را با
قیمت ۷۵ هزار دلار بدست آورد. بیل گیتس و پل آلن سیستم DOS ۸۶ را متناسب با
رایانههای شخصی آیبیام تغییر دادند و امکانات بیشتری را به آن افزودند و
از آن یک سیستم عامل قوی ۱۶ بیتی ساختند. مایکروسافت این سیستم عامل را
اماس-داس نامید. MS-DOS بر روی رایانههای شخصی آیبیام جای گرفتند و
آیبیام درصدی از فروش رایانههای PC خود را برای استفاده از MS-DOS به
مایکروسافت میپرداخت. رفته رفته امپراتوری آقای بیل گیتس بر روی MS-DOS
بنیان نهاده شد.
بعدها مایکروسافت با تولید سیستم عامل گرافیکی ویندوز و محصولات موفق دیگر
گامهای بزرگتری بسوی موفقیت برداشت. طبق آخرین آمار بیش از ۹۵ درصد از
دارندگان رایانههای شخصی در سراسر جهان از محصولات مختلف مایکروسافت
استفاده میکنند. درحال حاضر بیل گیتس با بیش از ۵۰ میلیارد دلار،
ثروتمندترین مرد دنیا شناخته شدهاست. او این مقام را چندین سال است که حفظ
کرده است. یکی از دلایل موفقیت مایکروسافت به گفته خود گیتس استخدام افراد
باهوش در این شرکت است. گیتس زمانی که فقط ۱۹ سال داشت مایکروسافت را
مدیریت میکرد. او بقدری کار میکرد که حتی گاهی چند روز محل کار خود را
ترک نمیکرد و به همراه کارمندان خود بهسختی بر روی پروژههای مختلف و
سفارش مشتریان کار میکرد. گیتس در سال ۱۹۹۴ با ملیندا فرنج گیتس ازدواج
کرد که حاصل آن یک دختر (متولد سال ۱۹۹۶) و یک پسر (متولد سال ۱۹۹۹)
بودهاست. بیل گیتس راه مادر خود را ادامه داد و به همراه همسر خود چندین
موسسه خیره در سراسر دنیا تأسیس کرد. هم اکنون بیل گیتس همراه همسر و
فرزندان خود در شهر سیاتل ساکن است.
در حال حاضر مایکروسافت با بیش از چهل هزار کارمند در شصت کشور جهان و با درآمد خالص ۲۵٫۳ میلیارد دلار در پایان سال مالی ۲۰۰۱ یکی از موفقترین شرکتهای ایالات متحده آمریکا و یکی از راهبران صنعت رایانه است
***********
زندگینامه دکتر شریعتی
دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۱۲ در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بودهاند.
دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۱۲ در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بودهاند. پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب میشد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود. علی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیدهاش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی به سال ۱۳۱۹ در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام میکند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ خانوادهاش را به ده میفرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانوادهاش به مشهد باز میگردند. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در ۱۶ سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال ۳۱، اولین بازداشت علی که در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه جانبه او از حکومت ملی بود، واقع شد.
در همین زمان یعنی ۱۳۳۱ وی که در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) میکند. در اواسط سال ۱۳۳۱ تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه کاتب پور احمدآباد کرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال ۱۳۳۴ پس از تاسیس دانشکده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد. در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (۱۳۳۰) و کتاب زمستان (۱۳۳۵) و آخر شاهنامه (۱۳۲۸) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت (جمعیتی که پس از کودتای ۲۸ مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی شریعتی یکی از اعضا آن جمعیت بود). آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال ۱۳۳۷ می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه ۱۳۳۸ برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران نحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا کرد و به دنبال افشای شهادت پاتریس لومومبا در ۱۹۶۱ تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس سازمان یافته بود که منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از جمله دکتر علی شریعتی شد. دولت فرانسه که با بررسی وضع سیاسی او، تصمیم به اخراج وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور میشود اجرای حکم را معوق گذارد. وی در سال ۱۹۶۳ با درجه دکتری یونیورسیته فارغالتحصیل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواک دستگیر شد.
******************
پروفسور مجید سمیعی افتخار جراحی ایران
مجید سمیعی پزشک و جراح مغز و اعصاب سرشناس ایرانی است. او در حال حاضر ریاست فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و ریاست بیمارستان علوم عصبی هانوفر در آلمان را بر عهده دارد.
مجید سمیعی مورخ ۲۹خرداد ۱۳۱۶ در شهر رشت دیده به جهان گشود. وی پزشک و جراح مغز و اعصاب سرشناس ایرانی است. او در حال حاضر ریاست فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و ریاست بیمارستان علوم عصبی هانوفر در آلمان را بر عهده دارد.
وی در زمینهٔ تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی مطالعات مهمی انجام دادهاست. ایشان بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» انجام دادهاست و در این زمینه بیشترین گزارشها متعلق به ایشان میباشد. ایشان در دهه ۱۹۹۰ اقدام به تاسیس یک مرکز بینالمللی علوم اعصاب (به انگلیسی: International Neuroscience Institute) که به اختصار INI شناخته میشود، نمود. بنای این مرکز برگرفته از شکل مغز میباشد. این مرکز در شهر هانوفر آلمان واقع است و ریاست آن را پروفسور بر عهده دارد. پروفسور سمیعی شاگردان زیادی تربیت کردهاست که در کشورهای مختلف جهان به فعالیت در زمینه جراحی مغز و اعصاب مشغول هستند و هر ساله کنفرانسی را به افتخار ایشان در یکی از کشورها برگزار میکنند. ایشان در حال حاضر نیز بسیار فعال بوده، عملهای جراحی سنگین در قاعده مغز را با مهارتی بی نظیر انجام میدهد و در اغلب کنگرههای مهم جراحی مغز و اعصاب جهان بهعنوان سخنران مدعو شرکت میکند. پروفسور سمیعی به کشور خود ایران عشق میورزد و تلاش زیادی برای ارتقای جراحی مغز و اعصاب ایران انجام میدهد.
پروفسور سمیعی در ۱۰ مهر ۱۳۹۰ به دریافت عنوان استاد افتخاری دانشگاه تهران نائل شد.
تحصیلات
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رشت به پایان رسانید و سپس عازم آلمان
گردید. رشتههای زیستشناسی و پزشکی را در دانشگاه ماینتس به پایان رسانید و
سپس دورهٔ تخصص جراحی مغز و اعصاب را زیر نظر پروفسور کورت شورمن شروع کرد
و در سال ۱۳۴۹ به اخذ درجهٔ تخصص در این رشته نایل آمد.
وی کار علمی را با سمت استادیاری و معاونت بیمارستان جراحی مغز و اعصاب آغاز کرد. پس از چندی سرپرستی بخش جراحی مغز و اعصاب اطفال را به عهده گرفت. در سال ۱۳۵۱ به اخذ درجهٔ پروفسوری جراحی مغز و اعصاب از دانشگاه ماینتس نایل گردید.
در سال ۱۳۵۰ اولین دوره از دوران آموزشی جراحی میکروسکوپی را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۶ نخستین آزمایشگاه تمرین جراحی میکروسکوپی آلمان را با کمک بنیاد فولکس واگن تأسیس نمود.
در سال ۱۳۵۶، ریاست بیمارستان جراحی مغز و اعصاب را در شهر هانوفر به عهده گرفت در همین سال، کرسی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه لیدن هلند به وی اعطا شد و در سال ۱۳۶۶ دانشگاه ماینتس تصدی کرسی جراحی مغز و اعصاب را به وی پیشنهاد کرد. در سال ۱۳۶۷ با قبول تصدی کرسی جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه هانوفر به کار پرداخت. از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱ ریاست انجمن بینالمللی قاعدهٔ جمجمه را به عهده داشت و در سال ۱۳۷۱ به ریاست فدراسیون جهانی انجمنهای قاعدهٔ جمجمه انتخاب شد.
******************
فرد موفق سال ۲۰۱۵: الیزابت هولمز
در واقع او به یک نوع استیو جابز است ، اما از نوع خانم ، چیزی که رسانه ها کم داشتند ، تبدیل شده بود. او از لحاظ طرز لباس پوشیدن نیز بسیار به استیو جابز شباهت داشت. او در سال ۲۰۰۳، با وجود ابنکه تحصیلاتی در زمینه پزشکی نداشت، شرکت خود را تأسیس کرد.
در آن زمان، هنوز دانشجو بود و فارغ التحصیل نشده بود. در این شرکت حدود ۲۴۰ روش جدید ابداع شده است که به جای خون گیری کامل برای آزمایش خون، فقط از طریق خراش کوچکی از نوک انگشت این عملیات انجام می شود، جایگزین چند قطره خون گیری به جای مقداز زیاد قبلی.
داستان این ماجرا، با وجود شباهت ظاهری او به استیو جابز (که همیشه یقه اسکی می پوشید) خیلی زود در اکثر نشریات و مجلات موفقیت زنان مانند Glamour,Forbs,New York,fortune and wired, چاپ شد.
نشریات او را به عنوان یک خانم پیشتاز و موفق و کسی که دارای بیش از ۵۰% سهام شرکت است معرفی کردند. بهتر است کمی بیشتر در مورد شرکت او صحبت کنیم.
در ابتدا طرح کیت خون گیری توسط اسپانسرهای خیلی بزرگی مانند Larry Ellison,clevend clinic و Walgreens حمایت شد.
پس از آن بیش از ۴۰ داروخانه، این کیت را با قیمت حدود ۲٫۹۹ دلار عرضه کردند، در حالی که هزینه ی آزمایشات قبلی خون گیری حدود ۵۰ دلار بود. هولمز یک سوم از عمر خود را درگیر راه اندازی شرکتی کرد که هنوز هم در روزهای اولیه سیر طولانی پیشرفت خود است. خود هولمز فکر می کند ۲۰ سال آینده زمان مناسبی برای موفقیت شرکت در عرصه های جهانی است.
او می گوید:”در ابتدای ارائه طرح فکر می کنند شما دیوانه اید، بعد با شما مبارزه می کنند و در آخر شما دنیا را تغییر خواهید داد.“
اما این شرکت در پشت سایه ها باقی نماند و با اولین اعلان عمومی در مورد کیت خون گیری تازه مشکلات و دردسرها شروع شده بود. در اکتبر سال ۲۰۱۵ ،مجله ی وال استریت که قبلاً به شفاف سازی موفقیت های این شرکت پرداخته بود و دستاورد این شرکت را قابل ستایش اعلام کرده بود، ضربه ی بزرگی به این شرکت وارد کرد.
در آزمایشگاه های خون، این نشریه اعلام کرد شک و تردیدهای زیادی در مورد صحت آزمایشهای این شرکت وجود دارد و فقط ۱۲ مورد از ۲۴۰ مورد آزمایش این شرکت توسط دستگاه های خود این شرکت انجام می شود و بقیه تست ها پس از استفاده از کیت های خون گیری این شرکت، توسط دستگاه های آنالیز دیگر شرکت ها انجام می شوند.
هولمز در رسانه ها به شدت با این مقاله برخورد کرد در شبکه CNBC گفت که از اینکه این مقاله را دیده است به شدت تعجب کرده است و اضافه کرد ما بیش از ۱۰۰۰ صفحه مستندات ارائه خواهیم کرد که این ادعا را کاملاً رد می کند. همچنین این شرکت اعلام کرد ۸۰ نوع خون گیری در حال انجام است ، نه ۱۲ مورد.
هولمز در یک پاسخ عمومی به این نشریه اعلام کرد که این مقاله نویس دقیقاً به هدف، متوقف کردن موفقیت این شرکت اقدام به نوشتن این مقاله کرده است. این خبرهای بد همچنان ادامه داشت و پس از آن سازمان غذا و دارو اعلام کرد که تجهیزات پزشکی این شرکت در هاله ای از ابهام قرار دارند و نباید به ایالت های مختلف ارسال شوند. در ایالت های مختلف، استفاده از تجهیزات این شرکت تعلیق شد. نشریات به سرعت این خبر را انعکاس دادند و اعلام کردند تا این ابهامات حل و فصل نشود تجهیزات همچنان در تعلیق خواند ماند.
البته همه تحلیل گران موافق بودند که این شرکت آغاز بسیار خوبی داشته است و مزایایی از جمله تعامل با مشتری و شفافیت قیمت گذاری را ارائه کرده است و اعتقاد داشتند این شرکت باید با به اشتراک گذاری اطلاعات و روشن سازی فعالیت هایش حرکت رو به جلوی خود را از سر بگیرد.
به اعتقاد مایکل چرنی، مدیر عامل شرکت در زمینه فناوری بهداشت، اعلام کرد شرکت هولمز پتانسیل لازم را دارد اما از صحنه دور شده است و از سایر رقبا عقب افتاده است و باید در زمینه ی فعالیت هایش شفاف و روشن باشد تا بتواند دوباره به صحنه برگردد ، چون مشکل اصلی این است که همه ی ما اطلاعات ناقصی داریم و شاید نتوانسته ایم نظر کاملی بدهیم.مشابه این مشکلات که برای هولمز پیش آمد برای استیو جابز نیز پیش آمده بود.
*************
کارلوس گوسن زندگینامه
کارلوس گوسن (Carlos Ghosn)، از جمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خود توانسته در یک زمان هدایت دوکمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو به عنوان یک پدیده باور نکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی «نیسان موتورز» ژاپن، «رنو» فرانسه و همچنین عضویت در هیئت مدیره امپراتوری «سونی» و شرکت «Alcoa»، تمامی اینها شرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشد محال و باور نکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که گوسن علاوه بر این ها در کشور ژاپن به عنوان یک فرد مؤثر و دست اندر کار حرفهای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد!
کارلوس گوسن نمونه کامل مدیری است که با آشنایی کامل از فرهنگ های مختلف، بازارهای چند ملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از خرد و دانش بالای خود نبض هر یک از این بازارها را در اختیار خود گرفته است. مدیری که خود متولد آمریکای جنوبی است، کار رسمی خود را در اروپا آغاز کرده و اوج شهرتش را در آسیا تجربه نموده و حال هر هفته بین سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا در حال سفر است تا مبادا از تجربیات دیگران عقب بماند.
دادن جانی دوباره به کمپانی تقریبا ور شکسته «نیسان» که حال به عنوان کمپانی شماره دو خودرو سازی ژاپن مجددا به عرصه رقابت بازگشته است، سبب شد تا نام گوسن بهعنوان یک اسطوره در اذهان مردم ژاپن باقی بماند. هنگامی که او در سال ۱۹۹۹ سکان هدایت این کمپانی را در دست گرفت، به همه هواداران این شرکت قول داد که در عرض دو سال مجددا آن را به روزهای پرشکوه اولیهاش بازگرداند و اگر موفق به انجام دادن این کار نگردد، بلافاصله پس از این مدت از سمت خود استعفا خواهد کرد و همگان دیدند که بعد از مدت دو سال نه تنها نیازی به استعفای او نبود بلکه برای موفقیت او جشنهای بزرگی برپا شد.
**************