حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت درس اول صفحه ۲۵ پایه دهم
حکایت سگی بر لب جوی استخوانی یافت
************
سگی گرسنه در حال جستجوی غذا بود که ناگههان بر لب جوی اب استخوانی پیداکرد .زمانی که استخوان را بر دهان گرفت تصویر نعکس شده از خود را در اب دید و فکر کرد که سگی دیگر نیز استخونی بر دهان دارد.
طمع کرد تا ان استخوان را نیز صاحب شود اما همین که دهان باز کردتا استخوان را از سگ بگیرد ،استخوانی که در دهان خودش بود فتاد و در جوی اب شناور شد و در مسیر اب حرکت کرد و رفت و اینچنین سگ هم استخوان و غذای خود را از دست دادو همان استخوانی که به ظاهر در تصویر اب بود.
ازاین حکایت نتیجه می گیریم که باید فرصت های زندگی را غنیمت بشماریم و با حرص و طمع مال و غذای بیشتز از هر چه که داریم نگذریم و ان را از دست ندهیم.
زیرا که از قدیم گفته اند شانس و فرصت تنها یکبار در خانه را می زند.بهتر است که از همان به درستی استفاده کنید و دندان طمع را بکشید زیرا که عاقبتی هم چون سگ داستان پیش رویه مااست.هر انچه که داریم را نیز از دست می دهیم.
**************
حکایت نگاری برای داستان سگی که بر لب جوی استخوانی یافت
این حکایت بسیار جالب می باشد که ا در پیش میگیرد که در این حکایت به گفته میشود که باید شما عزیزان این حکایت را بازنویسی کنید و به صورت نثر روان در بیاورید و در زندگی عادی نیز این انشا را بنویسید تا یکی از وقایع امروزی را با آن حکایت پیوند دهید ولی شما میتوانید جواب به این حکایت در کانال انشا به تلگرام و درخواست ایشان و گروه تبادل میشود در پایین این پست برای شما گذاشتیم دریافت کنید و دیگر نیازی نباشد آن را بنویسید.
*************
انشا درباره سگی بر لب جوی استخوانی یافت
انشا درباره سگی که برروی لب جوی استخوانی یافت را در سایت به زودی قرار خواهیم داد ولی از آن را در کانال قرار دادیم و می توانید به راحتی آن را جستجو کنید و پیدا کنید آدرس کانال را در پایین قرار خواهیم داد و شما می توانید انشا درباره سگی بر لب جوی استخوانی یافت که در صفحه ۲۵ کتاب نگارش یک نوشته شده است را به راحتی دریافت کنید و در مدرسه ۲۰ بگیرید و جواب تمرین را به معلم خود نشان دهید و دیگر نیازی نیست که به مشکل بخورید.