به مناسبت ایام شهادت حضرت علی و شب قدر
ایام شهادت حضرت علی و شب قدر
شهادت حضرت علی و شب قدر
به مناسبت ایام شهادت حضرت علی و شب قدر
به مناسبت ایام شهادت حضرت علی و شب قدر
میزند فرق علی٬ کعبه پلی روی بهشت
چه مراعات النظیریست
علی!
کعبه!!
بهشت!!!
مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعتبیکرانههااو را نه زمانه میشناختش، نه زمانیان
اندیشناک بود بر «قوم خویش» و بر «ابنای روزگار» وبیمناک بر هوس هایی که چشم های بصیرت را به یغما برده بود.
به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه میکرد…
چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمینهاد مگر با قیام و قعود عارفانهاش و چه صبحگاهان که برنمیخاست جز با کمر بستن به خدمت خلق
به که میمانست که کسی را با وی مانندی نبود و که چون او میدانست که دانای اسرار مگو او بود.
در شجاعتش همه دانند که «اسد بیشه فتوت» بود و
بر عدالتش همه معترف، تا بدانجا که «شهید عدالت» نامگرفت.
هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک میزند و مسجد به خونش، غسل طهارت میکند.
کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیلهالمبیت پیشمرگی او کند و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شان اوست.
در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه!
روح بیقرارش جز درگاه نیایش، قرار نمییافت، لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود
و عمل به احکام آن، مرام او…
درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، جلوهای از شگفتیهای او. به برق نگاهی، رعدی در دلها برمیفروخت و به اشاره سرانگشتی، مس وجود، طلای حقیقت میشد و …
اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیدهای:
از نجوای شبانهاش با چاه.
از گریههای غریبانهاش در نماز.
از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانهنشینی.
از تازیانههای ناجوانمردانهای که بر پیکر فاطمهاش زدند.
از طعنهها و سبکسریهایی که چون گرز گران بر سرش میکوفتند. و بیش از همه…
تنهایی غریبانه علی
آن هم بعد از عروج مردی که وجودش از او هست یافت و مرگ بانویی که هماره یکتا انیس و مونس او بود.
دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است;
دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.
او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.