انشا درباره صدای وزش شدید باد درس چهارم صفحه ۵۳ پایه هشتم
انشا کتاب نگارش صفحه ۵۳ پایه هشتم
انشا درباره صدای وزش شدید باد درس چهارم صفحه ۵۳ پایه هشتم
***************
انشا اول :
شب سردی نبود، البته قبل از آنکه از خانه به بیرون بیایم، برنامه هواشناسی تلویزیون گفته بود که امشب سردترین شب سال در ۷ سال گذشته است. من اما یک پیراهن بیشتر به تنم نبود. درونم یک حس عجیب و غریبی جریان داشت، حسی مملو از عشق، مملو از بی اعتنایی به همه چیز غیر از همان «عشق»…
داشتم از خیابان طولانی ای که روبرویم امتداد یافته بود، پایین می رفتم. دو طرف خیابان پر از درختان قدیمی و بلند بود. درختانی که شاهد چند نسل از آدمهایی بودند که از آنجا رد شده بودند.
پوست تنم چیزی شبیه سرما را حس می کرد،شاخ و برگ درختان را می دیدم که قدرتی عجیب تکانشان می داد.هیاهویشان آدم را در جای خودش میخکوب میکرد. من اما با همه ی این اوصاف تکان نمی خوردم، سردم نمی شد، لرز نمی کردم ….
چیزی درونم داغ داغ بود، می شورید و می جوشید. هیچ هم نمی خواست آرام شود.
باد بود، وحشتناک هم بود. اما من فقط صدای وزیدنش را می شنیدم. صدای جریانش لابلای برگهای درختان، صدای پیچیدنش درون کیسه های پلاستیکی ای که چند عابر بی فرهنگ و بی خیال روی زمین انداخته بودند.
من تنها صدای باد را می شنیدم، به گمانم باد هم صدای شراره هایی که درون من بالا و پایین می پریدند و هر چه یخ و سرما بود را ذوب می کردند را می شنید.
خلاصه باد می وزید، و درون برگها می خزید.
***************
انشا دوم :
در روز های سرد و بارانی که گاهی همراه با طوفان و باد های شدید است صدای هوی هوی باد وقتی شیشه را تکان و می لرزاند صدای خوفناکی راه به وجود می اورد که من از این صدا می ترسم.
در شب های کودکی که با باد شدیدی می وزید و من در اتاق تنها بودم با حرکت پرده های اتاق و ضربه های شیشه پنچره و ایجاد صدای بلند من تصور می کردم که موجود ترسناکی پشت پنچره اتاقم در حال تقلا کردن برای وارد شدن به اتاقم است و من بعضی اوقات از این تصور کودکی خود تا صبح بیدار می ماندم و نمی توانستم بخوابم گاهی این وزش باد شدید باعث خراب شدن سقف خانه ها و ریزش پل ها که مانع عبور و مرور مردم می شود و افتادن تیر برق و یا پایه های تلفن و پاره شدن سیم های ان می شود
که با قطعی برق و تلفن را به همراه دارد وگاهی درختی را می اندازد که این درخت امکان دارد روی سر رهگذری بیوفتد یا وسط خیابان و یا خانه ای را خراب کند در کل باد شدید خسارت مالی زیادی را بر جای می گذارد اما بر خلاف باد شدید باد ملایم و بهاری فواید بسیاری دارد از جمله آوردن ابر های باران خیز و باروری بر درختان به شگوفه بستن و فضایی زیبا و دلنشین تبدیل می کند.
*****************
انشا سوم :
وقتی باد می وزد یکی از دلنشین ترین احساس ها در من ایجاد می شود. احساسی سرشار از شعف و شور در دلم پر می شود. این احساس همواره برایم دل انگیز بوده است. گاهی احساس می کنم باد با من سخن می گوید. گاهی صدای باد بسیار شدید می شود، به گونه ای که پنجره ها به صدا در می آیند و صدای بلند باد مانع خوابیدنم می شود. باد برایم همواره عظمت خداوند را گوشزد می کند. باد وقتی شدید می شود بسیاری از درختان را می شکند و خرابی هایی به بار می آورد که به نوبه ی خود مخل است و موجب آزار انسان ها می شود. در بعضی از مناطق دنیا باد سرعت بیشتری دارد. باد در مناطق ساحلی همراه با باران همیشه شدید تر بوده است. بعضی از بادهای شدید گرم بوده و بعضی باد سرد است. بعد از باد گرم معمولا هوا طوفانی می شود. در بسیاری از مناطقی که باد شدید است مانند: منطقه منجیل گیلان توربین های بادی تعبیه شده است تا با کمک سرعت باد، برق تولید شود. در واقع انسان همواره حتی از باد شدید که یکی از نعمت های خداوند است به نحو احسن بهره می برد. در گذشته ها به کمک باد، آسیاب به حرکت در می آمد و آرد تولید می شد. همیشه از صدای شدید باد می ترسم. اما خیلی وقت است بر ترسم غلبه پیدا کرده ام؛ زیرا به این نتیجه رسیده ام که بعضی چیزها به ظاهر ترسناک و مضر هستند اما در باطن فوایدی نیز دارند. در قاره آسیا همواره با بادهای موسمی روبه رو هستیم. این بادهای شدید که به واسطه اختلاف درجه حرارت دریاها و قاره ها در زمستان و تابستان تولید می شوند . در بین شاعران بزرگ ایران زمین باد همواره به عنوان پیغام بر شناخته شده است.
باد هر چند در ظاهر ترسناک است اما یکی از نعمت های با ارزش خداوند است که بهره های زیادی از آن می توان برد و نباید از صدای شدید باد خوفی در دل راه داد.
************
انشا چهارم :
شب سردی نبود، البته قبل از آنکه از خانه به بیرون بیایم، برنامه هواشناسی تلویزیون گفته بود که امشب سردترین شب سال در ۷ سال گذشته است. من اما یک پیراهن بیشتر به تنم نبود. درونم یک حس عجیب و غریبی جریان داشت، حسی مملو از عشق، مملو از بی اعتنایی به همه چیز غیر از همان «عشق»…
داشتم از خیابان طولانی ای که روبرویم امتداد یافته بود، پایین می رفتم. دو طرف خیابان پر از درختان قدیمی و بلند بود. درختانی که شاهد چند نسل از آدمهایی بودند که از آنجا رد شده بودند.
پوست تنم چیزی شبیه سرما را حس می کرد،شاخ و برگ درختان را می دیدم که قدرتی عجیب تکانشان می داد.هیاهویشان آدم را در جای خودش میخکوب میکرد. من اما با همه ی این اوصاف تکان نمی خوردم، سردم نمی شد، لرز نمی کردم ….
چیزی درونم داغ داغ بود، می شورید و می جوشید. هیچ هم نمی خواست آرام شود.
باد بود، وحشتناک هم بود. اما من فقط صدای وزیدنش را می شنیدم. صدای جریانش لابلای برگهای درختان، صدای پیچیدنش درون کیسه های پلاستیکی ای که چند عابر بی فرهنگ و بی خیال روی زمین انداخته بودند.
من تنها صدای باد را می شنیدم، به گمانم باد هم صدای شراره هایی که درون من بالا و پایین می پریدند و هر چه یخ و سرما بود را ذوب می کردند را می شنید.
***********
انشا پنجم :
در روز های سرد و بارانی که گاهی همراه با طوفان و باد های شدید است صدای هوی هوی باد وقتی شیشه را تکان و می لرزاند صدای خوفناکی راه به وجود می اورد که من از این صدا می ترسم
در شب های کودکی که با باد شدیدی می وزید و من در اتاق تنها بودم با حرکت پرده های اتاق و ضربه های شیشه پنچره و ایجاد صدای بلند من تصور می کردم که موجود ترسناکی پشت پنچره اتاقم در حال تقلا کردن برای وارد شدن به اتاقم است و من بعضی اوقات از این تصور کودکی خود تا صبح بیدار می ماندم و نمی توانستم بخوابم گاهی این وزش باد شدید باعث خراب شدن سقف خانه ها و ریزش پل ها که مانع عبور و مرور مردم می شود و افتادن تیر برق و یا پایه های تلفن و پاره شدن سیم های ان می شود
که با قطعی برق و تلفن را به همراه دارد وگاهی درختی را می اندازد که این درخت امکان دارد روی سر رهگذری بیوفتد یا وسط خیابان و یا خانه ای را خراب کند در کل باد شدید خسارت مالی زیادی را بر جای می گذارد اما بر خلاف باد شدید باد ملایم و بهاری فواید بسیاری دارد از جمله آوردن ابر های باران خیز و باروری بر درختان به شگوفه بستن و فضایی زیبا و دلنشین تبدیل می کند