انشا در مورد درخت

انشا های جدید درباره درخت

انشا در مورد درخت

انشا در مورد درخت

**************

انشا درباره درخت شماره یک

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : درخت – زیبایی های این خلقت الهی – سپاسگزاری از خالق این زیبایی ها

مقدمه :

وقتی دنبال نشانه ای از عظمت خداوند باشی به هر گوشه ای که نگاه کنی ، نشانه ای خواهی یافت …

به قول سهراب :

زیر بیدی بودم

برگی از شاخه ی بالای سرم چیدم

گفتم : چشم باز کنید

آیتی بهتر از این میخواهید ؟!

به راستی که چه آیت  و نشانه ای بهتر از دیدن زیبایی های لطیف یک برگ میتوان یافت ؟

و درختانی که هر کدام آرام و مغرور ریشه های خود را نم نم در خاکی استوار کرده اند به امید روزی که تکیه گاه خستگی ما باشند.

به امید روزی که سایه شان پناه ما باشد از گرمای آفتاب

و به امید روزی که دل های خسته یک مسافر را سبز کنند از شادی تنها با یک سیب سرخ .

گاهی فکر میکنم جهان بدون این سبزی ، این سبزی پر طراوت ، این شادابی خالصانه چقدر فقیر بود .

گاهی فکر میکنم بدون درختان این نعمت های صبور الهی چقدر خالی بود .

 

دانشمندان هر روز به رازی ظریف و ظریف تر از درختان ، گل ها و طبیعت شگفت انگیز پی میبرند

و من همچنان بی هیچ چشمداشتی تنها تشنه نگاه کردنم …

تشنه ام و هرگز سیراب نخواهم شد از نگاه به عظمت آفریده های زیبای تو … پروردگار من …

سیراب نمیشوم از نگاه کردن به ظرافتی که نقاش هستی تک تک رگبرگ های تو را کشیده است .

از رنگ آمیزی زیبای برگ هایت که هر درخت چون یک تابلوی نقاشی بی نقص در برابر دیدگان ما نقاشی شده است .

سیر نمیشوم از نفس کشیدن وقتی کنار تو هستم .

سیر نمیشوم از خواب وقتی زیر سایه تو به خواب رفته باشم .

سیر نمیشوم از نور های باریک بازیگوشی که راهشان را از میان برگ های تو پیدا کرده اند .

سیر نمیشوم از آموختن از تو … درخت صبور مهربان … آموزگار خستگی ناپذیر عشق بخشش عشق …. بی منت … آرام … مغرور …

و هرگز سیر نخواهم شد از نفس کشیدن در هوای ” الحمدلله “

که سپاس شایسته خدایی ست که تو را آفرید.

 

 

*********************

انشا درباره درخت شماره دو

برای پایه تحصیلی : کودکان -ساده

موضوع انشا : انشا از زبان درخت – من یک درخت هستم .

مقدمه :

من میخواهم خودم را به جای یک درخت بگذارم

و از زبان او حرف بزنم و درد و دل کنم

تا به دوستان خودم بگویم باید با درخت مهربان باشند.

پس انشای خود را اینطور آغاز میکنم :

سلام بچه های نازنین . من یک درخت هستم . من دوست شما بچه ها هستم .

وقتی هنوز یک دانه کوچولو بودم یک پدر مهربان به همراه کودکش به اینجا آمدند.

آنها مرا خیلی آرام در خاک گذاشتند و کاشتند.

بعد به من آب دادند .

علف های هرز اطراف مرا چیدند تا من خوب نور و غذا بخورم

کم کم من با خجالت سرم را از خاک بیرون آوردم

بعد دیدم دنیا خیلی قشنگ است و پر از سبزه و گل و چمن و درخت های بزرگ است .

وقتی من هنوز کوچولو بودم . پسر کوچولو و پدر مهربان او خیلی حواسشان به من بود

آنها هر وقت تشنه بودم به من آب میداند. به به چه آب خنکی

و هر چند وقت یک بار به خاک من کود میدادند تا من غذای خوشمزه برای خوردن پیدا کنم

آنها اگر کنار من علف های هرز بدجنس رشد میکرد می چیدند.

کم کم من بزرگ شدم

ساقه ام اول سبز کم رنگ بود بعد سبز پر رنگ شد بعد کم کم ساقه ام تبدیل به یک چوب ضخیم شد .

اول فقط یک دانه برگ داشتم

بعد یک عالمه برگ در آوردم

قدم هی بلند و بلند تر شد

 

پسر کوچولو هم با من بزرگ و بزگتر شد ولی قد من از او بلند تر بود

به خاطر همین هر وقت پسر کوچولو خسته میشد میامد و به من تکیه میکرد

من خیلی قوی هستم . دوست دارم وقتی کسی خسته بود به من تکیه کند

وقتی کسی میخواهد زیر برگ ها و شاخه های من استراحت کند من برگ هایم را باز میکنم.

تا نور به چشمش نخورد و سایه باشد و او راحت بخوابد .

بچه ها من در فصل تابستان میوه های خوب و لذیذی تولید میکنم … به به چه میوه های شیرینی.

بعد بچه ها می آیند و میوه ها رو میخورند و می خندند .

من خیلی دوست دارم به آدم ها کمک کنم و آنها را بخندانم .

 

ولی بعضی وقت ها آدم ها من را اذیت میکنند .

مثلا یک چیز تیز پیدا میکنند و اسم خودشان را روی پوست من میکنند .

آخ آخ من خیلی دردم می آید .

بعضی وقت ها که هوا سرد است آدم بزرگ ها شاخه های مرا میکنند و می سوزانند تا گرم شوند.

ولی کار بدی میکنند و نباید من را اذیت کنند .

چون من بچه ها و حتی آدم بزرگ ها را خیلی دوست دارم

دوست دارم آنها بخندند ، خوشحال باشند . دوست دارم هوا را تمیز کنم تا آنها راحت نفس بکشند .

دوست دارم به آنها میوه خوشمزه بدهم .

دوست دارم به آنها سایه بدهم تا استراحت کنند.

بچه های خوب ، با من مهربان باشید من دوست شما هستم .

نتیجه گیری :

نتیجه میگیریم درخت دوست ماست و خیلی به ما کمک میکند

و ما نباید درخت ها را اذیت بکنیم و باید در روز درختکاری درخت بکاریم تا بزرگ بشود و سایه و میوه بدهد. این بود انشای من .

 

 

**************

انشا درباره درخت شماره سه

برای پایه تحصیلی : کودکان- نوجوانان

موضوع انشا : توصیف درختی که ریشه هایش در هواست به زبان ادبی با نتیجه گیری و مقدمه

مقدمه :

چقدر شگفت انگیز است داده های خداوند..

قدرت خداوند را بیشتر مشاهده می‌کنیم.و چقدر هیجان‌انگیز است.

به درخت روبه‌رو نگاه می‌کنم.درخت افتاده بر روی زمین ریشه‌هایش در ابرها فرورفته است.

ریشه‌هایش در اسمان در ذکر و ثنای خداوند است. با تمام وجود خداوند را ستایش می‌کند. و در حال حمد و ثنای اوست.

و هر چه می‌گذرد بالا و بالاتر می‌رود.و دست‌هایش را بیشتر به عرش می‌برد. و پیوسته در حال مناجات با معبود است.

برگ‌هایش را می‌بینم که چطور فروتن و متواضع در حال سجده‌اند و نیایش خدای بی‌همتا را به‌جا می‌آورند.

درخت شاخه‌هایی پر از برگ را درروی زمین گسترانیده و ریشه‌هایش همچون مار درهم‌پیچیده است. و در داخل ابرها فرورفته ..

ریشه‌های قطور درخت گویا با یکدیگر مسابقه گذاشته‌اند تا ببینند کدام‌یک زودتر به خدا می‌رسند.

با نیروی هر چه تمام‌تر و با سرعت بی‌اندازه در شتابند تا به اسمان برسند.

جای ریشه و برگ‌های درخت عوض‌شده است.

و ریشه درخت که همیشه در قعر زمین قرار داشته الان در آسمان‌هاست.

 

پس‌ازاین درخت می‌توانیم درس بگیریم همان‌گونه که این درخت وارونه شده

و جای ریشه با شاخگان عوض‌شده دنیا هم این‌گونه است.

وقتی پرنده‌ای زنده است مورچه را می‌خورد .وقتی می‌مرد مورچه‌ها اورا می‌خورند .

زمان و شرایط در هر موقعیتی می‌تواند تغییر کند یک درت میلیون‌ها چوب‌کبریت می‌سازد.

ولی تنها یک چوب‌کبریت برای سوزاندن میلیون‌ها جنگل کافی است.

پس اگر روزی قدرتمند بودی و همانند شاخه‌های درخت در عرش صعود کردی یادت نرود که دنیا در چرخش است.

و خداوند از تو قدرتمند‌تر…

و ممکن است روزی در زیر قرار بگیری …

پس همیشه خوب باش و خوب زندگی کن…

 

***********************

 

انشا درباره درخت شماره چهار

برای پایه تحصیلی : کودکان- نوجوانان

موضوع انشا : روز درختکاری – فواید درخت و درخکاری

مقدمه :

در تقویم ملی ایران روز پانزدهم اسفند ماه روز درختکاری نامیده شده است به همین مناسب انشای خود را در زمینه اهمیت درخت و درختکاری تقدیم میکنم .

روز ۱۵ اسفند ماه روز درختکاری است و از این تاریخ تا بیست و دوم اسفند ماه به هفته ی منابع طبیعی مشهور است.

درخت نقش بسیار مهم و حیاتی را در زندگی بشر ایفا میکند

و علاوه بر زیبا کردن و پاکیزه کردن محیط زندگی ما قابلیتهای بی شمار دیگری نیز دارد.

در این روز ، نهال های جوان به دست خاک حاصل خیز ایران سپرده می شود تا به درختانی نیرومند و سرسبز بدل گردند

و به این ترتیب گامی در آبادانی کشور عزیزمان برداشته می شود.

قرن هاست که درخت یکی از مهم ترین عناصر زندگی بشر بوده است.

از سویی مقدمات پیشرفت بیشتر صنعت و فناوری را موجب می شوند

و منابع تامین کننده محصولاتی نظیر وسایل چوبی، مبلمان، لوازم التحریر(کاغذ، انواع مدادهای مختلف) ‌الوار و هزاران محصول دیگر محسوب می شوند

و از سوی دیگر به منزله ریه های یک شهر تلقی شده و نقش مهمی را در تامین سلامت اعضای جامعه ایفا می کنند

که این مورد اخیر از موارد قبل مهم تر است؛

 

چرا که به دلیل فعالیت کارخانجات صنعتی و نیز ازدیاد وسایط نقلیه عمومی و فعالیت روزانه آن ها در سطح شهرهای بزرگ از جمله تهران،

آلاینده ها و گازهای مهلک و خطرناکی نظیر دی اکسید کربن در هوای شهرها فزونی یافته و سلامت افراد را تهدید می کند

و افزایش هر چه بیشتر این مواد آلاینده کاهش میزان اکسیژن در هوا را سبب می شود

و این وضع نامساعد، گروه های آسیب پذیر نظیر بیماران ریوی و قلبی، سالخوردگان و کودکان را بیشتر تهدید می کند.

در چنین شرایطی مساله درخت و درختکاری راه حلی مناسب برای مبارزه با آلودگی های مذکور به شمار می آید.

 

ما ۱۵ اسفند را به عنوان روز درخت کاری جشن می گیریم

تا هرگز فراموش نکنیم درختان این زیبایی های خلقت چقدر مفید هستند

و هر کس باید حداقل یک نهال بکارد تا دیگران نیز بتوانند از این نعمت خدادادی استفاده کننند.

با کاشت درختان سازگار با وضعیت جوی ایران

و با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی خشک و کم باران اغلب مناطق کشور،

می توان محیط زیست را لطیف و با طراوت کرد.

طبیعت و فضای سبز وسیله ای برای بقای بشری و حفظ زیبایی شهر است

و به عنوان میراثی ارزشمند به همه انسان ها تعلق دارد.

نتیجه گیری

درختان ریه های کره زمین هستند ، همانطور که یک انسان بدون ریه و بدون تنفس می میرد ، جهان هستی نیز بدون این درختان خواهد مرد

به همین جهت همه ما کودک و بزرگ ، جوان و پیر ، زن و مرد در برابر جهان هستی خود مسئولیم.

پس چه خوب است این روز – روز درختکاری – را بهانه کنیم و با رفتن به دامن طبیعت درختی را به نشانه احترام به محیط زیست خود در خاک بکاریم.

 

**********************

 

انشا درباره درخت شماره پنج

برای پایه تحصیلی : کودکان- نوجوانان

موضوع انشا : درختان و شگفتی های آنها و چیزهایی که از آن می آموزیم .

مقدمه :

درخت یکی از زیبا ترین مظاهر خلقت و جلوه ای از تجلیلات آفریدگار عالم است و من میخواهم دوستانم را در این انشا با این آفریده ی زیبای خداوند و شگفتی هایش بیشتر آشنا کنم . 

درخت یکی از زیبا ترین مظاهر خلقت و جلوه ای از تجلیلات آفریدگار عالم است ، که از دانه ای متولد می شود .

دانه ای که زیر خروار ها خاک جوانه می زند و خود را از بین سنگ ها برون می آورد و با آب و نور و آفتاب جان می گیرد .

زمین همچو مادری مهربان و دلسوز دانه هارو در آغوش گرم خود رشد میدهد تا بزرگ و تنومند شود . 

جوانه ها به ساقه های  کوچکی تبدیل میشوند که اندک اندک رشد کرده و شاخ و برگ می دهند. شاخ و برگ ها محل مناسبی برای زندگی پرنده هاست .

گاهی آنها همبازی  جوجه گنجیشک  ها میشوند و گاهی هم  محل آواز خواندن آنها . تا در کنار برگ ها سرود خوشبختی را بخوانند .

شاخ و برگ ها دوباره جوانه می زنند و بزرگ و بزرگ تر می شود و بدین ترتیب بعد از چند سال به درختی بزرگ و تنومند تبدیل می شود .  

 

درختان در جهان هستی بسیار متنوع و گوناگون هستند در رنگ ها ، پوست ها ، شاخه ها ، میوه ها  برگ ها و شکل های مختلف .

اگه برگ درختان یا برگ گلدان اتاقتان را نوازش  کرده باشید متوجه تفاوت ها و شباهت هایشان شده اید

که بضی از آ نها زبر و بعضی  نرم و لطیف و برخی دیگر مخملی ، نازک ، ضخیم ، جذاب و چشم گیر هستند .  

درختان به منزله ی ریه های یک شهر هستند که نقش مهمی در سلامت افراد جامعه ایفا میکنند .

آنها هوایآلوده را با شش هایشان تنفس می کنند و به بجای آن اکسیژن را برای ما و موجودات دیگر تامین می کنند .

 تهیه کاغذ از چوب درختان و تولید میوه از فایده های دیگرشان محسوب می شود .  

 

اگر نگاهی به درخت سیب بیاندازیم شاید یک درخت ۴۰۰ سیب داشته باشد که هر کدام حاوی ده دانه است .

ممکن است از خودمان بپرسیم چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود ،

اینجا طیبیعت به ما چیزی یاد می دهد ، یه ما می گوید اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند ،

پس اگر واقعا می خواهید چیزی اتفاق بیفتد بهتر است بیش از یک بار تلاش کنید .

نتیجه گیری :

به عنوان نتیجه گیری در پایان انشا یک حدیث از پیامبر را تقدیم شما میکنم .

پیامبر اسلام  (ص) درمورد درخت میفرمایند : نزد من شکستن شاخه ای از درخت همچون شکستن بالفرشتگان است .

بنابر این ما باید در حفظ این نعمت بزرگ کوشا باشیم

و از نوشتن یادگاری بر روی آن ها و شکستن شاخ وبرگ هایشان و برافروختن  آتش در جنگل ها خودداری کنیم .

وهمچنیندرمصرفهکاغذصرفهجویی کنیم چرا که هرچه بیشتر کاغذ هدر دهیم درختان بیشتری باید قطع شوند .

 

*************************

 

انشا درباره درخت شماره شش

انشا درباره درخت – اهمیت درخت و درختکاری در دین

 

موضوع انشا : اهمیت درخت و درختکاری و مراقبت از درختان در دین اسلام و احادیث

 

درخت یکی از زیباترین مظاهر خلقت و جلوه ای از تجلیات آفریدگار عالم است.

درخت نماد آبادانی و شاخص سبزی و خرمی و مظهر زندگی و باعث تلطیف هوا و موجب آسایش و رفاه مردم و صفا و پاکی طبیعت می باشد.

در دین مقدس اسلام، بنابر آیات و روایات و سیره معصومین(ع) می توانیم به نقش و اهمیت این نعمت و موهبت عظیم پروردگار عالم پی ببریم.

بر اساس آیات قرآن، یکی از مواهب و نعمت های خداوند در آخرت

و یکی از ویژگی های بهشت که در آیات کریمه و روایات شریفه بارها به آن اشاره شده است، درخت می باشد:

« در بهشت باغ هایی وجود دارد که از زیر درختانش نهرها جاریست».

در میان این درختان بهشتی، درختان میوه نیز وجود دارد، میوه هایی که به تعبیر قرآن « و فاکهه مما یتخیرون » است.

 

بسیاری از پیامبران و امامان معصوم (ع) ما کشاورز و باغدار بودند و خود با دست خود به کاشت و برداشت درختان اقدام می کردند

و به این وسیله در عمران و آبادانی زمینی که خداوند به آن امر فرموده، اهتمام می ورزیدند،

مثلاً حضرت علی(ع) چندین نخلستان را با دست مبارک خود احداث کرد

و یا امام محمد باقر (ع) در کاشت درختان و کشت و زراعت حتی در گرمای تابستان، کوتاهی نمی فرمود.

پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نیز علاوه بر دامداری و تجارت، به کشت درختان و زراعت اقدام می فرمود

و در حفظ درختان، حتی در جنگ با دشمنان و اشغال سرزمین آنها، به سربازان اسلام تاکید می فرمود.

در اهمیت درخت و درختکاری همین بس که در روایتی معتبر از یکی معصومین (ع) منقول است که

: «حتی اگر دیدید قیامت بر پا شد و شما مشغول کاشتن درختی بودید، ازاین عمل نیک خود دست برندارید».

 

و این نشانگر تاکید و توصیه اولیای اسلام به حفظ و حراست از درختان و اهمیت درختکاری است.

گرچه متاسفانه با پیشرفت تکنولوژی، تخریب جنگل ها و نابودی درختان رو به افزایش است،

اما جای خوشبختی است که بشر امروز به این عمل زشت خود اقرار دارد

و سازمان هایی را برای حفظ و حراست و گسترش پارک ها و ازدیاد درختان به وجود آورده است.

در کشور ما  نیز در حفظ و حراست درختان و جنگل ها کوشش های چشمگیری انجام گرفته،

از جمله هر ساله ۱۵ تا ۲۲ اسفند ماه به عنوان هفته درخت و درختکاری اعلام شده

و مردم و دولت به انجام این امر مهم مبادرت می ورزند.

 

**************

 

انشا درباره درخت شماره هفت

موضوع انشا : سرنوشت یک درخت از زبان – انشا از زبان یک درخت تنومند که نیمکت شد

مقدمه :

انشای خودم را از زبان یک درخت تنومند و بزرگ که تبدیل به نیمکت شد آغاز میکنم .

من یک درخت تنومند بودم با شاخه‌ای درشت و برگ‌های سبزرنگ.

من کنار دوستان و همسایگانم به‌خوبی زندگی می‌کردیم

و در روزها چندنفری زیر سایه‌ی ما استراحت می‌کردند و به ما آب می‌دادند.

تا این‌که سال‌ها گذشت و من پیر شدم و چند انسان آمدند من را قطع کردند

و در ماشین خود گذاشتند و مرا به یک محل بزرگ بردند

روی درب ورودی آن محل نوشته بود کارخانه‌ی چوب‌بری

.من ترسیده بودم اما کمی هم خوشحال ، خوشحالی خود را میدانم برای چه بود…

و مرا روی دستگاه چوب بردی انداختند و قطعه‌قطعه‌ام کردد

و بخشی از قسمت‌هایم را به کارخانه‌ی کاغذسازی و بیشتر قسمت‌هایم را به کارخانه‌ای بردند

که قسمت‌های بدن من را به هم با میله‌ای آهنی می‌چسباند.

 

و من از شدت ترس به خواب رفتم وقتی بیدار شدم دیدم در اتاقی هستم

نگاهی به خودم کردم و لبخندی زدم و گفتم:

چه میز خوشگلی شده‌ام و نگاهی به کنار خود کردم چندها میز دیگر را دیدم و با آن‌ها گفت‌وگو کردم که شما اهل کجایید و …

تا بعد از مدتی مرا به ساختمانی بزرگ بردند کار میزهای قدیمی.

از آنان پرسیدم که من کجا هستم ؟

گفت شما در مدرسه‌اید و به دانش آموزان خدمت می‌کنید

و سهمی در آینده‌ی کشور دارید و باید به خودمان افتخار کنیم

 

من خیلی خوشحال شده بودم اما تا این‌که یکی از آنان گفت باید رنج‌های زیادی را تحمل‌کنی

که بعد از گذشت روزها به آن‌ها عادت می‌کنید.

از آن پرسیدم چه رنجی؟

او گفت داش آموزانی هستند که دوست دارند روی ما خط بکشد و نقاشی بشکند آیا می‌توانی این‌ها را تحمل‌کنی؟

من به آن گفتم آری من پیر شده‌ام و از پس مشکلات زیادی برآمده‌ام و برای آینده‌ی کشورم هر سختی را تحمل می‌کنم.

تا این‌که مدرسه‌ها شروع شدند و دانش آموزان میزهای خود را انتخاب کردند.

و میز هم خیلی خوشحال و کنجکاو بود زیرا زندگی‌اش از این به بعد برای دانش‌آموزانی بود که سرمایه کشور هستند

و هرسال با شور و کنجکاوی منتظر دانش آموزان جدیدتری می‌شد.

نتیجه گیری :

برای درست کردن یک نیمکت یا صندلی یا کتابخانه یا حتی یک دفتر درختان زیادی قطع میشوند و خیلی زحمت میکشند تا برای ما این وسایل را درست کنند . پس باید آنها را خراب نکنیم تا خدا از ما بچه ها راضی باشد .

*******************

 

در مورد روز درختکاری چه میدانید ؟

در ویکی پدیا در مورد درختکاری و تاریخچه آن اینطور آماده است ؟

روز درخت‌کاری یکی از روزهای سال است که در آن مردم تشویق به کاشتن نهال می‌شوند. این روز معمولاً در روزهای پایانی زمستان یا روزهای نخست بهار است. در ایران، ۱۵ اسفندماهِ هر سال است. در ایران هفته منابع طبیعی از ۵ تا ۱۲ مارس برای گرامی‌داشتِ گیاهان تعیین شده است. روز درختکاری در چندین کشور گرامی داشته می‌شود. کشورهایی چون: الجزایر، استرالیا، بلژیک، برزیل، چین، مصر، آلمان، ژاپن، کنیا، مکزیک، نامیبیا، هلند، نیوزیلند، لهستان، پرتغال، آفریقای جنوبی، کره جنوبی و سریلانکا.

این روز برای نخستین بار توسط جولیوس استرلینگ مورتون (J.Sterling Morton)از ایالت نبراسکای آمریکا در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۸۷۲ پایه گذاشته شد. در ایالات متحده بعدها این روز (Arbor Day)، به چهارمین جمعه آوریل، منتقل شد.

****************

انشا درباره درخت به شیوه ادبی

وقتی دنبال نشانه‌ای از عظمت خداوند باشی به هر گوشه که نگاه کنی، نشانه‌ای خواهی یافت. به راستی که چه آیت و نشانه‌ای بهتر از دیدن زیبایی‌های لطیف یک برگ می‌توان یافت؟ و درختانی که هرکدام آرام و مغرور ریشه‌های خود را نم‌نم در خاکی استوار کرده‌اند به امید روزی که تکیه‌گاه خستگی ما باشند. به امید روزی که سایه‌شان پناه ما از گرمای آفتاب باشد.
درخت یکی از زیباترین مظاهر خلقت و جلوه‌ای از تجلیلات آفریدگار عالم است، که از دانه‌ای متولد می‌شود. دانه‌ای که زیر خروار‌ها خاک جوانه می‌زند و خود را از بین سنگ‌ها بیرون می‌آورد و با آب و نور و آفتاب جان می‌گیرد. زمین همچون مادری مهربان و دلسوز دانه‌ها را در آغوش گرم خود رشد می‌دهد تا بزرگ و تنومند شوند.
جوانه‌ها به ساقه‌های کوچکی تبدیل می‌شوند که اندک اندک رشد کرده و شاخ و برگ می‌دهند. شاخ و برگ‌ها محل مناسبی برای زندگی پرنده‌هاست. گاهی آنها همبازی جوجه گنجیشک‌ها می‌شوند و گاهی هم محل آواز خواندن آنها تا در کنار برگ‌ها سرود خوشبختی را بخوانند. شاخ و برگ‌ها دوباره جوانه می‌زنند و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند و بدین ترتیب بعد از چند سال به درختی بزرگ و تنومند تبدیل می‌گردد.
درختان در جهان هستی بسیار متنوع و گوناگون هستند در رنگ‌ها، پوست‌ها، شاخه‌ها، میوه‌ها، برگ‌ها و شکل‌های مختلف. اگر برگ درختان را نوازش کرده باشید متوجه تفاوت‌ها و شباهت‌هایشان شده‌ایدکه بضی از آ نها زبر و بعضی نرم و لطیف و برخی دیگر مخملی، نازک، ضخیم، جذاب و چشم‌گیر هستند. درختان به منزله ریه‌های یک شهر هستند که نقش مهمی در سلامت افراد جامعه ایفا می‌کنند. آنها هوای آلوده را با شش‌هایشان تنفس می‌کنند و به بجای آن اکسیژن را برای ما و موجودات دیگر تأمین می‌کنند. تهیه کاغذ از چوب درختان و تولید میوه از فایده‌های دیگرشان محسوب می‌شود.
دانشمندان هر روز به رازی ظریف و ظریف‌تر از درختان پی می‌برند و من همچنان بی هیچ چشمداشتی تنها تشنه نگاه کردنم، تشنه‌ام و هرگز سیراب نمی‌شوم از نگاه کردن به ظرافتی که نقاش هستی تک‌تک رگبرگ‌های درخت را کشیده است. از رنگ‌آمیزی زیبای برگ‌هایی که هر درخت چون یک تابلوی نقاشی بی‌نقص در برابر دیدگان ما به نمایش می‌گذارد. سیر نمی‌شوم از نفس کشیدن وقتی کنار درخت هستم. سیر نمی‌شوم از خواب وقتی زیر سایه درخت به خواب رفته باشم. سیر نمی‌شوم از نور‌های باریک بازیگوشی که راهشان را از میان برگ‌های درخت پیدا کرده‌اند. سیر نمی‌شوم از آموختن از درخت صبور مهربان، آموزگار خستگی ناپذیر عشق بخشش عشق بی‌منت، آرام، مغرور …و هرگز سیر نخواهم شد از نفس کشیدن در هوای الحمدلله که سپاس شایسته خدایی‌ست که درخت را آفرید.
 
*******************

انشا در مورد درخت به سبک داستانی

من در این انشا می‌خواهم خودم را به جای یک درخت بگذارم و از زبان او حرف بزنم و درد دل کنم تا به دوستان خودم بگویم باید با درخت مهربان باشند. پس انشای خود را اینطور آغاز می‌کنم :سلام بچه‌های نازنین. من یک درخت هستم. من دوست شما بچه‌ها هستم. وقتی هنوز یک دانه کوچولو بودم یک پدر مهربان به همراه کودکش به اینجا آمدند. آنها مرا خیلی آرام در خاک گذاشتند و کاشتند. بعد به من آب دادند. علف‌های هرز اطراف مرا چیدند تا من خوب نور و غذا بخورم. کم‌کم من با خجالت سرم را از خاک بیرون آوردم. بعد دیدم دنیا خیلی قشنگ است و پر از سبزه و گل و چمن و درخت‌های بزرگ است. وقتی من هنوز کوچولو بودم، پسر کوچولو و پدر مهربان او خیلی حواسشان به من بود. آنها هر وقت تشنه بودم به من آب می‌داند. به به چه آب خنکی و هر چند وقت یک بار به خاک من کود می‌دادند تا من غذای خوشمزه برای خوردن پیدا کنم. آنها اگر کنار من علف‌های هرز بدجنس رشد می‌کرد می‌چیدند.
کم کم من بزرگ شدم. ساقه‌ام اول سبز کم‌رنگ بود بعد سبز پررنگ شد بعد کم‌کم ساقه‌ام تبدیل به یک چوب ضخیم شد. اول فقط یک دانه برگ داشتم. بعد یک عالمه برگ در آوردم. قدم هی بلند و بلندتر شد. پسر کوچولو هم با من بزرگ و بزگ‌تر شد ولی قد من از او بلند تر بود. به خاطر همین هر وقت پسر کوچولو خسته می‌شد می‌آمد و به من تکیه می‌کرد. من خیلی قوی هستم. دوست دارم وقتی کسی خسته بود به من تکیه کند. وقتی کسی می‌خواهد زیر برگ‌ها و شاخه‌های من استراحت کند من برگ‌هایم را باز می‌کنم تا نور به چشمش نخورد و سایه باشد و او راحت بخوابد.
بچه‌ها من در فصل تابستان میوه‌های خوب و لذیذی تولید می‌کنم، به به چه میوه‌های شیرینی. بعد بچه‌ها می‌آیند و میوه‌ها را می‌خورند و می‌خندند. من خیلی دوست دارم به آدم‌ها کمک کنم و آنها را بخندانم.
ولی بعضی وقت‌ها آدم‌ها من را اذیت می‌کنند. مثلا یک چیز تیز پیدا می‌کنند و اسم خودشان را روی پوست من می‌کنند. آخ آخ من خیلی دردم می‌آید. بعضی وقت‌ها که هوا سرد است آدم بزرگ‌ها شاخه‌های مرا می‌شکنند و می‌سوزانند تا گرم شوند. ولی کار بدی می‌کنند و نباید من را اذیت کنند. چون من بچه‌ها و حتی آدم بزرگ‌ها را خیلی دوست دارم. دوست دارم آنها بخندند، خوشحال باشند. دوست دارم هوا را تمیز کنم تا آنها راحت نفس بکشند. دوست دارم به آنها میوه خوشمزه بدهم. دوست دارم به آنها سایه بدهم تا استراحت کنند. بچه‌های خوب، با من مهربان باشید من دوست شما هستم.
از این انشا نتیجه می‌گیریم درخت دوست ماست و خیلی به ما کمک می‌کند و ما نباید درخت‌ها را اذیت بکنیم و باید در روز درختکاری درخت بکاریم تا بزرگ بشود و سایه و میوه بدهد. این بود انشای من.
 
 

**************
انشا با موضوع درخت به شیوه تحقیقی

درخت نقش بسیار مهم و حیاتی را در زندگی بشر ایفا می‌کند و علاوه بر زیبا کردن و پاکیزه کردن محیط زندگی ما قابلیت‌های بی‌شمار دیگری نیز دارد. نهال‌های جوان به دست خاک سپرده می‌شود تا به درختانی نیرومند و سرسبز بدل گردند.
قرن‌هاست که درخت یکی از مهم‌ترین عناصر زندگی بشر بوده است. از سویی مقدمات پیشرفت بیشتر صنعت و فناوری را موجب می‌شوند و منابع تأمین کننده محصولاتی نظیر وسایل چوبی، مبلمان، لوازم التحریر (کاغذ، انواع مدادهای مختلف) ‌الوار و هزاران محصول دیگر محسوب می‌شوند و از سوی دیگر به منزله ریه‌های یک شهر تلقی شده و نقش مهمی را در تأمین سلامت اعضای جامعه ایفا می‌کنند که این مورد اخیر از موارد قبل مهم‌تر است؛ چرا که به دلیل فعالیت کارخانجات صنعتی و نیز ازدیاد وسایط نقلیه عمومی و فعالیت روزانه آن‌ها در سطح شهرهای بزرگ از جمله تهران، آلاینده‌ها و گازهای مهلک و خطرناکی نظیر دی اکسید کربن در هوای شهرها فزونی یافته و سلامت افراد را تهدید می‌کند و افزایش هرچه بیشتر این مواد آلاینده کاهش میزان اکسیژن در هوا را سبب می‌شود و این وضع نامساعد، گروه‌های آسیب‌پذیر نظیر بیماران ریوی و قلبی، سالخوردگان و کودکان را بیشتر تهدید می‌کند.
در چنین شرایطی مساله درخت و درختکاری راه حلی مناسب برای مبارزه با آلودگی‌های مذکور به شمار می‌آید. ما پانزده اسفند را به عنوان روز درخت کاری جشن می‌گیریم تا هرگز فراموش نکنیم درختان این زیبایی‌های خلقت چقدر مفید هستند و هر کس باید حداقل یک نهال بکارد تا دیگران نیز بتوانند از این نعمت خدادادی استفاده کنند. با کاشت درختان سازگار با وضعیت جوی ایران و با در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی خشک و کم باران اغلب مناطق کشور، می‌توان محیط زیست را لطیف و با طراوت کرد. طبیعت و فضای سبز وسیله‌ای برای بقای بشری و حفظ زیبایی شهر است و به عنوان میراثی ارزشمند به همه انسان‌ها تعلق دارد.
نتیجه گیری ما از این انشا این است که درختان ریه‌های کره زمین هستند، همانطور که یک انسان بدون ریه و بدون تنفس می‌میرد، جهان هستی نیز بدون این درختان خواهد مرد. به همین جهت همه ما کودک و بزرگ، جوان و پیر، زن و مرد در برابر جهان هستی خود مسئولیم. پس چه خوب است روز درختکاری را بهانه کنیم و درختی را به نشانه احترام به محیط زیست خود در خاک بکاریم.
***************

انشا از زبان یک درخت به زبان ساده

ابتدا یک دانه بودم، مردی مهربان من را داخل زمین گذاشت، باران آمد، مرا سیراب کرد و خورشید با گرمای دستان مهربانش هر روز من را نوازش می کرد.

یک روز احساس کردم دلم می خواهد از خاک بیرون بیایم، فصل بهار رسیده بود و من هم جزئی از زیبایی های آن فصل شدم. سرم را بیرون آوردم و اولین نسیم خنک بهاری با شادی به من خیر مقدم گفت!

آن مرد مهربان هم به خوبی از من مراقبت می کرد، هر چند روز به من آب می داد و علف های دور و بر من را از سر راهم برمی داشت.

شادی فصل بهار آن قدر به من انرژی داد که تا چشم به هم زدم دیدم چقدر بزرگ شده ام. من یک نهال شاداب و زیبا بودم و همیشه با خودم فکر می کردم آیا همه آدم ها مانند آن مرد مهربان، خوب هستند؟

حالا که چند سال از آن روز می گذرد و آن دانه ضعیف به درخت تنومند با برگ های انبوه و شاخه های فراوان تبدیل شده انسان ها را بهتر شناخته ام!

من در تابستان شاخ و برگ هایم را همچون چتری بر سر انسان ها باز می کنم تا نور و گرمای خورشید آن ها را آزار ندهد، انسان ها از میوه های خوشمزه من می خورند و در کنار من به تفریح و استراحت می پردازند.

اما همین آدم ها بسیاری اوقات من را اذیت می کنند، آن ها از شاخه های من آویزان می شوند و برای چیدن چند میوه بازوانم را می شکنند.

گاهی در کنار سایه من آتش روشن می کنند و با بی توجهی باعث سوختن تنه و شاخه هایم می شوند و بعضی از بچه ها با چاقو به جانم می افتند و با حک کردن روی تنه های من، مرا زخمی می کنند.

آدم های بزرگ تر گاهی شبانه و پنهانی به من و دوستانم حمله می کنند. آن ها تاکنون بسیاری از دوستانم را تکه تکه کرده و چوب های آن ها را به کارخانه ها برده اند.

با وجود همه این ها، من هنوز هم به وظیفه ام در مقابل انسان ها توجه می کنم، به آن ها خنکی و سرسبزی و میوه های خوشمزه می دهم و آن ها در عوض چه می کنند؟ امیدوارم انسان ها نیز کمی به فکر ما درختان باشند زیرا حضور درختان برای سلامتی و زندگی خود انسان ها نیز فایده های زیادی دارد.

***************

انشا درباره درخت و فواید درخت

درخت یکی از آیه های شگفت انگیز و مظاهر عظمت پروردگار است و تفکر در خلقت و دوره زندگی اش چیزهای زیادی به ما یاد می دهد.

درختان نماد هستند، از آن لحظه که به شکل یک دانه در دل خاک می خوابند تا آن لحظه که بزرگ و تنومند شده و به بار می نشینند به ما درس های زیادی می آموزند.

درس صبر را … که در روزهای سرد زمستانی تنها رویایش بهاری سرسبز است و لحظه ای به این رویا شک نمی کند و منتظر می ماند.

درس مقاومت را … که در برابر بادهای سهمگین همچنان محکم و استوار در جای خود می ایستد.

درس سخاوت را … که بی هیچ منت و چشم داشت آغوشش را به روی ما باز کرده و از میوه های جانش به ما می بخشد.

درخت نماد سرسبزی و سرزندگی است و با دوره زندگی خود به ما می آموزد که در گذر عمر در برابر تندبادها و سختی های روزگار خم به ابرو نیاورده و بدانیم در پس هر طوفان آرامشی هست و بعد از هر زمستان، بهاری خواهد رسید.

به ما می آموزد که ثروتمند بودن به دارندگی نیست، به بخشندگی است. چه بسا افرادی که در ثروت غرق هستند اما خست و بخل درون آن ها باعث شده همواره احساس فقر داشته باشند و از بخشندگی فرسنگ ها فاصله!

ما از میوه، گل ها، چوب و حتی سایه درختان استفاده می کنیم، درخت هوای اطراف ما را پاکسازی می کند و طبیعت پیرامون ما را زیبا … اما آیا ما نیز تا همین اندازه در حق درختان مهربان هستیم؟!