انشا های جدید درباره ازدواج
انشا در مورد ازدواج
**********
انشا اول درباره ازدواج :
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.
*************
انشا دوم درباره ازدواج :
پیش بابایی می روم و از او می پرسم: «ازدواج چیست؟»، بابایی هم گوشم را محکم می پیچاند و می گوید: «این فضولی ها به تو نیومده، هنوز دهنت بوی شیر میده، از این به بعد هم دیگه توی خیابون با دخترای همسایه ها لی لی بازی نمی کنی، ورپریده!»، متوجه حرف های بابایی و ربط آنها به سوالم نمی شوم، بابایی می پرسد: «خب حالا واسه چی می خوای بدونی ازدواج یعنی چی؟!»، در حالی که در چشمهایم اشک جمع شده است می گویم: «بابایی بهتر نیست اول دلیل سوالم رو بپرسید و بعد بکشید؟!»،
بابایی با چشمانی غضب آلوده می گوید: «نخیر! از اونجایی که من سلطان خانه هستم و توی یکی از داستان ها شنیدم سلطان جنگل هم همین کار رو می کرد و ابتدا می کشید و سپس تحقیقات می کرد، در نتیجه من همین روال را ادامه خواهم …» بابایی همانطور که داشت حرف می زد یک دفعه بیهوش روی زمین افتاد، باز هم مامانی با ملاقه سر بابا رو مورد هدف قرار داده بود، این روزها مامان به خاطر تمرین های مستمرش در روزهای آمادگی اش به سر می بره و قدرت ضربه و هدفگیری اش خیلی خوب شده، ملاقه با آنچنان سرعتی به سر بابایی اصابت کرد که با چشم مسلح هم دیده نمی شد.
مامانی گفت: «در مورد چی صحبت می کردین که باز بابات جو گیر شده بود و می گفت سلطان خونه است؟!»، و من جواب دادم: «در مورد ازدواج»، مامانی اخمهاش توی همدیگه رفت و ماهیتابه رو برداشت و به سمت بابایی که کم کم داشت بهوش می یومد قدم برداشت، مامانی همونطور که به سمت بابایی می یومد گفت: «حالا می خوای سر من هوو بیاری؟! داری بچه رو از همین الان قانع می کنی که یه دونه مامان کافی نیست؟! می دونم چکارت کنم!»، مامانی این جمله رو گفت و محکم با ماهیتابه به سر بابایی زد و بابایی دوباره بیهوش شد.
بعد از بیهوش شدن بابایی، مامان ازم خواست کل جریان رو براش توضیح بدم، منهم گفتم که موضوع انشا این هفته مون اینه که «ازدواج را توصیف کنید.»، بابایی که تازه بهوش اومده بود گفت: «خب خانم! اول تحقیق کن، بعد مجازات کن! کله ام داغون شد!»، و مامانی هم گفت: «منم مثل خودت و اون آقا شیره عمل می کنم، عیبی داره؟!»، بابایی به ماهیتابه که هنوز توی دستای مامانی بود نگاهی کرد و گفت: «نه! حق با شماست!»، مامانی گفت: «توی انشات بنویس همه ی مردها سر و ته یه کرباس هستند!»
بابابزرگ که گوشه ی اتاق نشسته بود و داشت با کانالهای ماهواره ور می رفت و هی شبکه عوض می کرد متوجه صحبت های ما شد و گفت: «نوه ی گلم! بیا پیش خودم برات انشا بگم!»، مامانی هم گفت: «آره برو پیش بابابزرگت، با هشت ازدواج موفق و دوازده ازدواج ناموفقی که داشته می تونه توضیحات خوبی برات در مورد ازدواج بگه!»
پیش بابابزرگ می روم و بابابزرگ می گوید: «ازواج خیلی چیز خوبی است، و انسان باید ازدواج کند … راستی خانم معلمتون ازدواج کرده؟ چند سالشه؟ خوشـ …»، بابابزرگ حرفهایش تمام نشده بود که این بار ملاقه ای از طرف مامان بزرگ به سمت بابابزرگ پرتاب شد، البته چون مامان بزرگ هدفگیری اش مثل مامانی خوب نیست ملاقه به سر من اصابت کرد.
به حالت قهر دفترم رو جمع می کنم و پیش خواهر می روم، نمی دانم چرا با گفتن موضوع انشا در چشمانم خواهرم اشک جمع می شود، و وقتی دلیل اشک های خواهر رو می پرسم می گوید: «کمی خس و خاشاک رفت توی چشمم!»، البته من هر چی دور و برم رو نگاه می کنم نشانی از گرد و خاک نمی بینم، به خواهر می گویم: «تو در مورد ازدواج چی می دونی؟» و خواهرم باز اشک می ریزد.
ما از این انشا نتیجه می گیریم بحث در مورد ازدواج خیلی خطرناک است زیرا امکان دارد ملاقه یا ماهیتابه به سرمان اصابت کند، این بود انشای من، با تشکر از اهالی خانه که در نوشتن این انشا به من کمک کردند!
****************
دانستنی های ازدواج :
ازدواج یکی از مهم ترین مسائل در زندگی هر انسانی است که میتواند یک انتخاب عالی برای موضوع انشای شما باشد.
در این صفحه مقالات مرتبط درمورد ازدواج را برای شما دانش آموزان عزیز آماده کرده ایم تا بتوانید انشایی کامل درباره ازدواج را آماده کنید.
توقعات در ازدواج
تقریباً همه ما از تکتک لحظاتمان انتظار نتیجه داریم. مثلاً وقتی سوئیچ را در ماشین میچرخانید، انتظار دارید ماشین روشن شود. و وقتی این اتفاقها نمیافتد، فوراً دچار ناامیدی میشویم. این درمورد روابطمان هم صدق میکند.
برای خیلی از ما انتظاراتمان از نامزد یا همسرمان متفاوت است. درواقع، این تفاوتها اینقدر مهم میشوند که اگر برآورده نشوند، موجب پایان یافتن آن رابطه یا ازدواج میشود.
به گزارش آلامتو به نقل از سایت مردمان؛ خیلی از توقعات ما از تجربیات دوران کودکی مان و رابطهای که بیشترین تاثیر را روی ما داشته است –والدین و خانواده–سرچشمه میگیرد. اگر در خانهای بزرگ شده باشید که فقط با یکی از والدین زندگی میکردهاید، ممکن است انتظارات بسیار کم و محدودی از طرفتان پیدا کنید. یا شاید هم فانتزی کودکانهای داشتهاید که پدر یا مادر چگونه است و حالا انتظاراتتان از طرفمقابل به طور غیرواقعبینانهای بالا میرود.
حتی اگر در خانوادهای با هر دو والدین بزرگ شده باشید، ممکن است توقعاتی داشته باشید که خودتان از آن بیخبرید. مثلاً مردی که در خانوادهای بزرگ شده است که پدر خانواده تمام روز کار میکرده و در کارهای خانه به مادر کمک نمیکرده است، ممکن است توقع داشته باشد که وقتی به خانه میآید، از او پذیرایی شود و خودش هیچ کمکی در کارهای خانه نکند. اما اگر همسرش در خانوادهای بزرگ شده باشد که هر دو والدین شاغل بودهاند و پدر خانواده نقش فعالی در کارهای خانه داشته است، از همسرش هم همین توقع را خواهد داشت.
باورهای غلط در ازدواج
ازدواج یک مسئله مهم است و همین اهمیت باعث ایجاد تفکراتی در بین جامعه شده است که میتواند اساس و مبنای ازدواج شما شود اما مراقب باشید چراکه این تفکرات ممکن است باشد.
به گزارش آلامتو و به نقل از مردمان؛ اینجا به ۱۰ باور متداول درمورد ازدواج اشاره میکنیم که نباید باورشان کنید.
براساس گزارشی از مرکز تحقیقاتی پیو (Pew)، این روزها تعداد افرادی که ازدواج نکردهاند و نمیخواهند ازدواج کنند، روز به روز بیشتر میشود که دلایل آن مشخص نیست.
اهداف شغلی، موقعیتهای مالی و انتخابهای عمومی شیوه زندگی و همچنین پیامهایی که از طرف دوستان، خانواده و رسانهها دریافت میشود، بر نگرش افراد درمورد ازدواج اثر میگذارد.
**************
مقاله ای در مورد ازدواج و موانع آن
هدف از انتخاب این موضوع و طرح آن به علت مطرح نمودن مشکلاتی که از طرف دوستان و آشنایان میشنیدم که ازدواج برای جوانان مشکل شده است یا اینکه آمادگی ازدواج ندارم در صورتی که این امر نیاز همه آنها بوده اما چه میخواستم بدانم، علت چیست؟ با اینکه همه آنها تمایل به این امر را دارند. چرا آن را سرکوب میکنند، هم دختران و هم پسران از طرف هر دو قشر این امر کنار زده میشود و به تاخیر میافتد و موجب ازدواجها در سنین بالا میشود و سنین بالا موجب افزایش توقعات همین طور تاخیر. این تاخیر تا کجا ادامه خواهد یافت؟
پس از بررسی و تحقیق مهمترین عاملی که باعث بالا رفتن سن ازدواج میشود موانع اقتصادی است که در متن اصلی تحقیق به بررسی و طبقه بندی و اهداف ازدواج و ارائه راهکارها خواهیم پرداخت تا شاید تاثیر گذار باشد.
بیان مسئله:
زمان با رشد فیزیکى جسم, نیرومندتر مى شود و سرانجام به صورت میل و غریزه جنسى, ظهور و بروز پیدا مى کند. به همراه بلوغ جنسى, سایر غرایز خفته نیز در وجود جوان بیدار مى شود. بلوغ, عواطف و احساسات جوان را شکوفا مى کند, او را با دنیاى جدیدى آشنا مى سازد و جوان در خود احساس تازه اى را مى بیند.
غریزه جنسى, یک خواسته طبیعى است که باید به درستى و به طور صحیح به آن پاسخ داده شود, زیرا در غیر این صورت, اثرات نامطلوبى را در پى خواهد داشت. همان طور که نمى توان این خواسته طبیعى و خدادادى را نادیده انگاشت و یا آن را سرکوب کرد, چرا که باعث بروز بحران هاى روحى و اخلاقى در فرد مى شود, همان گونه نیز نمى توان آن را بى قید و شرط و آزاد گذاشت, زیرا آدمى را به منجلاب فساد اخلاقى مى کشاند و از راه صحیح زندگى خارج مى کند.منطقى نیست که بگوییم این میل, تنها براى لذت جویى و هوس رانى است, چرا که غرض خداوند از ایجاد این کشش و جاذبه جنسى, علاوه بر لذت جویى زن و مرد از یک دیگر, تولید و بقاى نسل, ایجاد مهر و محبت و آرامش و سکون روح و روان هریک از آنان است که با ازدواج میسر است.
حال باتوجه به سئوالات زیربه روشن شدن مسئله کمک می نماییم.
۱-آیاازدواج راهی برای گریزازمشکلات جوانی وتکامل شدن است؟
۲-آیااگرازدواج بافکرواندیشه همراه باشد،دوام زندگی مشترک تامین خواهدکرد؟
۳-آیااگردرانتخاب همسرمعیارهای اجتماعی طرفین رعایت شود،نتیجه قابل قبول بدنبال خواهدداشت؟
اهمیت موضوع:
سلامت جامعه در سلامت خانواده،که کوچکترین جزهمان جامعه است بایدجستجونمود.اگرجامعه ای ازآسیب های اجتماعی رنج می برد،هنوزنتوانسته سلامت خانواده راتامین نماید.
تامین سلامت خانواده،بستگی به معیارهای درست درانتخاب وتشکیل اولیه هسته آن یعنی معیارهای صحیح انتخاب همسرمیباشد. به همین دلیل برایانتخاب همسراین قدرسفارش شده است.
فرضیات تحقیق:
۱-ازدواج سلامت جسم وروان جوانان راتضمین می کند.
۲-سلامت جامعه متکی به داشتن خانواده سالم است.
۳-ازدواج راهی برای گریزازمشکلات روحی وجسمی وتکامل شخصیت است.
۴-دوام زندگی مشترک بستگی به انتخاب صحیح همسردارد.
اهداف تحقیق
الف: هدف کلی
بررسی تاثیرازدواج درست برسلامت ودوام ونقش آن بر زندگی مشترک زوجین
ب: اهداف جزئی
۱-بررسی میزان تاثیرازدواج برسلامت جامعه
۲-بررسی تاثیر ازدواج بررفع مشکلات جسمی وروحی جوانان
۳-بررسی نقش انتخاب صحیح همسردردوام زندگی مشترک
۴-تاثیرازدواج برآرامش روحی جوانان
فصل دوم
ادبیات تحقیق:
مفهوم ازدواج
ازدواج اساس و بنیان وجود موجود است و ادامه سلسله نسل انسان، امر مقدسی است که مورد تاکید و توجه اسلام و بزرگان مکتب و پیشینیان سرزمین مان بوده و هست. در دین مبین اسلام تا آن جا توصیه شده که ازدواج را عامل حفظ نیمی از ایمان میداند و معتقد است فردی که ازدواج میکند باید برای تحصیل نیم دیگر ایمانش بکوشد. رسم دیرین ازدواج از دیرباز در سرزمین کهن ایران وجود داشته و در میان قبایل و طوایف گوناگون، اشکال مختلفی به خود گرفته است و تغییر و دگرگونی آداب و رسوم ازدواج در طول زمان و میان افراد و جوامع مختلف به صورت عرفهای این مرز و بوم درآمده است که باید با دید احترام و منطقی و جامع به آنها نگریست و از آن ها درس گرفت. این عرفها وقتی که با رهنمودهای الهام بخش دین اسلام، عجین شد صورتی معنوی به خود گرفت و زینتش بسی فزونی یافت و تقدس بیش تری پیدا کرد. اما امروزه این رسم دیرپا و مقدس، با تحول اوضاع جهان، از جمله ماشینی شدن زندگی انسانها و صنعتی شدن کشورها، از جمله کشور ما، دستخوش دگرگونیهایی شده است. عواملی که بررسی و شناخت همه آنها به پژوهشی عمیق نیاز دارد، باعث شده است که این پدیده برای جوانان که سخن گفتن از ازدواج، بالطبع حضور آنان را میطلبد به صورت امری که دست یافتن به آن چندان آسان نیست، در آید. رسم و رسوم ساده و بی پیرایه روزگاران پیشین و انجام مراسم به دور از هر گونه ظاهرسازی و تجملات و فخر فروشی و در عین حال توام با عشق و محبت، به مراسمی پر خرج و صحنه نمایش قدرت و توان مادی خانوادهها در آمده است.
این امر هشدارها و نگرانیهای برخی از صاحب نظران عرصه دین و فرهنگ را نیز سبب شده است که مبادا این جریانیان خدای نکرده به خروج آیین و سیره اسلام و پیشوایان دینی بینجامد. از طرف دیگر مشکلات عدیده اجتماعی را برای جامعه، به وجود آورده است.
بی شک یکی از دل مشغولیهای مهم جوانان جامعه ما و خانوادههای آنها ازدواج و تشکیل زندگی مستقل است که برای رسیدن به آن با مشکلات و موانعی روبه رویند که هم صحبت شدن با آنها و گوش فرا دادن به حدیث دلشان تنها کاری است که از دست ما بر میآید.
وقتی تاریخ گذشته جامعهمان را مطالعه میکنیم یا در فیلمها و سریالها و یا به روشی دیگر مشاهده میکنیم در مییابیم که در گذشتهای نه چندان دور ازدواج روند طبیعی و عادی خود را داشت و تنها شرط اصلی ازدواج رسیدن زوجین به سن بلوغ بود و در این زمان ازدواج با کمال صفا و صمیمیت و سادگی انجام میگرفت. اتفاقا چون زندگی زوج جوان با محبت و صفا و حیا از اطرافیان و احترام به بزرگان شروع میشد و از یک سری آلایشها و ظاهرسازیهای امروزی مبرا بود. با ثبات و مستحکمتر بود.
اما امروزه بالا رفتن توقعات خانوادهها و جوانان، محدودیت امکانات رفاهی و مادی و سایر مشکلات اقتصادی و اجتماعی سبب شده است سن ازدواج بالا برود. به نظر میرسد که تفاوتهای اصلی ازدواجهای قدیم و جدید در این است که الان همگان انتظار دارند که جوانان باید زندگانی خود را با وجود تمام امکانات شروع کنند. در حالی که در گذشته چنین انتظاری که تا حدود زیادی غیر ممکن نیز هست، وجود نداشت.
جوانان تمایل دارند امکانات زندگی را خودشان داشته باشند و از این لحاظ نیازمند دیگران از جمله خانوادههای خود نباشند چرا که در حال حاضر در جامعه ما دیگر کمتر جوانی است که بعد از ازدواج در کنار خانواده خود زندگی کند، بلکه برای یافتن شغل و غیره مجبور است خانواده خود را ترک کند در حالی که در گذشته، پسر خانواده وقتی که ازدواج میکرد در کنار پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده باقی میماند و به کار قبلی خود و خانوادهاش ادامه میداد. بنابراین نیازی بر این که همه امکانات و اسباب زندگی را به تنهایی داشته باشد، احساس نمیشد.
اکثر جوانان جامعه مان برای ازدواج با مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی مواجهند که ازدحام جمعیت، کمبود امکانات و منابع، مسکن و غیره از دلایل این مشکلات است که این موانع باید با گذشت زمان و از طریق برنامهریزیهای میان مدتو بلند مدت برطرف شود. ولی سری دیگر از مشکلات، مشکلاتیاند که متاسفانه پندارهای غلط و اغراق آمیز، عادات و رسوم عادی از واقعیت موجود در جامعه، آنها را به جوانان و خانوادههای آنها تحمیل کرده است و نمونههای آن در جامعه ما کم نیست. مثلا اعتقاد داشتن به این که جوانی که به خواستگاری میآید باید شغل مناسب و پر درآمد، ماشین، مسکن، تحصیلات بالا داشته باشد و پول زیادی نیز در مراسم عروسی خرج شود. اینها مشکلاتی است که میتوان با همت و اراده جمعی و واقعنگری از میان برداشت و نوید زندگی با دغدغه فکری کمتر و انتظارات واقع بینانهتر همراه با محبت و صفای بیشتر را به جوانان داد.
در این زمینه رسانههای ارتباط جمعی و ریش سفیدان و افراد متشخص اجتماعی میتوانند نقش به سزائی را ایفا کنند و همواره خانوادهها را به ساده زیستی و عدم تجملات و تشریفات و الگو گرفتن از زندگی بزرگان دین اسلام دعوت کنند تا خانوادهها بر این باور برسند که خوشبختی در زندگی به خرج کردن پول زیاد، یا میریه و شیربهای بسیار بالا و مهمانیهای پر هزینه و … نیست و باید پذیرفت که بالا بودن میزان مهریه زنان، تداوم و خوشبختی زندگی را به همراه ندارد.
تعریف ازدواج
ازدواج قراردادی است رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل به منظور تشکیل زندگی خانوادگی، تا طرفین ازدواج در سایه آن، در خط مسیر معین و شناخته شدهای از زندگی قرار گیرند. این قرارداد با رضایت و خواسته زن و شوهر و بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد میگردد و در پرتو آن روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید میآید. این قرارداد ارتباط و پیوند دو طرفه به وسیله الفاظ و عباراتی معین انجام میگیرد که آن را (عقد) یا (پیمان ازدواج) مینامیم. (اکبری، ۱۳۷۹، ۱۵)
ضرورت ازدواج
به طور کلی ضرورتهای ازدواج عبارت است از: الف ـ ضرورت فردی. ب ـ ضرورت اجتماعی. ج ـ ضرورت مذهبی
الف ـ ضرورتهای فردی:
۱ ـ پاسخ مثبت به فطرت: انسان به حکم فطرت، دارای غریزه جنسی است و طبیعت و فطرتش ایجاب میکند که ازدواج کند.
۲ ـ عامل بروز استعدادها: استعدادها برای بروز و تکامل خود نیازمند محیطی امن و آرامند. ازدواج برای جوان آرامش و آسایش ایجاد میکند. استعدادهای او را به حرکت در میآورد و به او امکان میدهد که از آن به نیکی بهرهوری کند.
۳ ـ عامل امنیت و آسایش: اصولا ((بلوغ)) یعنی شکوفایی غریزه، چه برای پسر و چه برای دختر که همراه بحران است. ازدواج این بحران را تسکین میدهد، برای جوان محیط امن و آرام ایجاد مینماید و در سایه وجود عواطف خانوادگی، روح سرکش او مهار میشود.
۴ ـ عامل نجات از تنهایی: به عقیده دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودی مدنی الطبع و بالفطره اجتماعی است. از این رو محتاج پناه و یاور و یاری دلدار است. ازدواج این فایده را دارد که آدمی را از تنهایی و اعتزال نجات دهد و همدلی را در کنار او در بستر او و در آغوش او قرار دهد تا وجودش را عین وجود خود بداند و در غم و شادی و دردش شریک باشد.
ب ـ ضرورت اجتماعی
ازدواج هر چه از یک نظر، مسالهای شخصی و خصوصی است، ولی از نگاهی دیگر دارای جنبه اجتماعی میباشد. بر این اساس، ازدواج از ارکان مدنیت راهی مطمئن برای تامین آسایش جامعه و رفاه بشریت است. سود و زیان ازدواج تنها متوجه زوجین نیست بلکه افراد اجتماع نیز به گونهای از آن برخوردار میشوند.
بی تردید، ازدواج رابطهای است که زوجین را تا حد زیادی از بی بند و باری و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقی و جنسی نگاه میدارد این سنت مقدس واجب مصونیت انسان از گناهان و معاصی میشود لذا در بعضی از روایات ازدواج وسیله حفظ نیمی از دین و در برخی از روایات، دو سوم دین بیان شده است.
ج ـ ضرورت مذهبی
ضرورت مذهبی ازدواج از دو جنبه قابل بررسی است: الف ـ قرآن. ب ـ سخن معصومین.
الف ـ قرآن: ازدواج یکی از مهمترین و مقدسترین سنتهای اجتماعی است که در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم میفرماید: از نشانهها و آیات خداوندی است که برای شما از خودتان جفتی بیافرید تا در کنار او آرامش یافته و با هم انس بگیرید و میان شماست و مهربانی برقرار نموده است در این نشانههایی است برای گروهی که متفکرند. (روم)
ب ـ ازدواج در سخنان معصومین: تشکیل خانواده در اسلام بسیار محبوب است، تا آن جا که هیچ سازمان و بنایی نزد خدا محبوب تر از آن نیست. لذا، پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمود:
نزد خداوند هیچ بنایی محبوبتر از خانهای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد. زیرا منافع و برکات فراوانی دارد. در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میشود.
۱ ـ عامل حفظ پاکدامنی و کسب اخلاق نیک: ازدواج از نظر اسلام وسیلهای برای پاکدامنی است. رسول خدا (ص) به زید بن حارثه فرمودند: ازدواج کن تا پاکدامن باشی.
۲ ـ عامل تکمیل دین: ازدواج غیر از ایجاد نظم در زندگی، وسیلهای برای حفظ و تکمیل دین است و بسیاری از گناهان از وجود آدمی ریشه کن میشود و راه برای سعادتمندی او از هر سو فراهم میگردد. لذا رسول اکرم (ص) فرمودند:
هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را باز یافته است.
در جای دیگر فرمودند: هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد میکند: ای وای دو سوم دین خود را از شر من حفظ کرد.
۳ ـ موجب ازدیاد نسل: پیامبر (ص) فرمودند:
ازدواج کنید زیرا من به زیادتی شما نسبت به امتهای دیگر در قیامت مباهات میکنم.
۴ ـ موجب ازدیاد مسلمانان: پیامبر (ص) فرمودند:
چه مانعی دارد که مومن زنی بگیرد تا خداوند فرزندی نصیبش کند که با کلمه لا اله الا الله زمین را گرانبار کند؟ و تعداد موحدین و یگانه پرستان بیشتر شود.
۵ ـ موجب ازدیاد روزی: پیامبر (ص) فرمودند:
روزی را به وسیله زن گرفتن زیاد کنید.
پیامبر (ص) فرمود: هر کس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستی ترک کند به خدا سوء ظن برده است زیرا خداوند میفرماید: اگر آنها (زن و شوهر) فقیر باشند خداوند آنها را از کرم خود بینیاز میکند.
۶ ـ نشانه پیروی از سنت پیامبر اکرم (ص): حضرت علی (ع) فرمودند: ازدواج کنید، ازدواج سنت پیامبر (ص) لسا آن جناب میفرمودند: هر که میخواهد از سنت من پیروی کند، بداند که ازدواج سنت من است.
۷ ـ موجب جلب رضایت الهی: پیامبر (ص) فرمودند:
هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از این نیست که خانهای در اسلام به وسیله ازدواج آباد گردد.
۸ ـ موجب کسب طهارت معنوی: پیامبر (ص) فرمودند:
هر کس میخواهد خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند باید متاهل باشد.
۹ ـ ارزشدهی به عبادات:
ده رکعت نماز متاهل بهتر از هفتاد نمازی است که مجرد میخواند.
(اکبری، ۱۳۷۶، ۱۶)
ازدواج یک پیمان مقدس است که در میان تمام اقوام و ملل در تمام زمانها و مکانها وجود داشته است. ازدواج یک نیاز و خواسته طبیعی زن و مرد است و همه مکاتب سالم در جوامع بشری به ویژه مکاتب آسمانی و خاصه دین مبین اسلام بر آن صحه نهاده و پیروان خود را به ازدواج دعوت و ترغیب کرده است.
پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرماید هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده است که نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد بنابراین فواید بسیاری بر ازدواج مترتب است، زیرا ازدواج از فطرت آفرینش ویژه انسانها مایه میگیرد. و از شروریات زندگی هر انسانی به شمار میآید. (تالیف استادان طرح آموزش خانواده، ۱۳۷۷، ۱۲۸)
اهداف ازدواج
ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار میآید و هدفها و نیازهای بی شماری را تامین میکندو از جمله مهمترین هدفهای ازدواج میتوان نیل به آرامش و سکون، تامین نیازهای جنسی، بقای نسل، تکمیل و تکامل، سلامت و امنیت اجتماعی و سرانجام تامین نیازهای روانی ـ اجتماعی فرد را نام برد.
۱ ـ نیل به آرامش و سکون
مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تامین میشود نیاز به آرامش و امنیت و آسودگی است. قرار دادن زوج (همسر) برای هر فرد موجب آرامش و امنیت خاطر است و ایجاد محبت و الفت بین زن و مرد در زندگی خانوادگی نیز از نشانههای حکمت و رحمت پروردگار است و علی الاصول محیط خانه وسیلهآرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است.
۲ ـ تکمیل و تکامل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست، به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش میکند. هنگامی که فرد در کانون زندگی مشترک قرار میگیرد، در سایه انس و الفت و روابط نزدیک بیشتر احساس مسئولیت میکند، استقلال مییابد. زندگی خویش را هدفدار میکند و در برخورد با مشکلات و مسائل زندگی از تعاون و کمکهای همدیگر بهره میگیرند.
۳ ـ تامین نیازهای روانی ـ اجتماعی
ازدواج از نظر طبیعی برای انسان نوعی کمال محسوب میشود و انسان بر اساس قانون آفرینش و حکم فطرت برای تامین نیازهای مختلف روانی ـ اجتماعی خود و نیز برای بقای نسل، آرامش جسم و روان و حل مشکلات گوناگون زندگی به ازدواج نیازمند است.
۴ ـ تامین نیازهای جنسی
یکی از نیرومندترین غرایز انسان غریزه جنسی است که بر اثر ازدواج تامین این نیاز در مسیر طبیعی و سالم قرار میگیرد و زن و مرد را از انحراف و گناه مصون میدارد بنابراین تنها وسیله طبیعی و مشروع ارضای این غریزه ازدواج و تشکیل خانواده است.
(از استادان طرح جامع آموزش خانواده، ۱۳۷۷، ۱۲۹)
نظریههایی در مورد ازدواج
الف) جامعه شناسان بعد از تحقیقات دامنهداری در علل پیدایش خانواده به این نتیجه رسیدهاند که عوامل متعددی در این پدیده اصلی (ازدواج) ـ اجتماعی دخالت دارد ((برخی از جامعه شناسان از جمله برینو معتقد هستند که عوامل اقتصادی مهمترین نقش را در پیدایش و ادامه خانواده بازی کرده است و دستهای دیگر عوامل جنسی و روان شناسی را در این امر دخیل میدانند. یک نظریه جالب درباره علل زناشویی از طرف جامعه شناسان آلمانی به نام ((مولرلیر)) در کتاب ((تحول ازدواج)) اظهار شده است. سه عامل افراد را به طرف ازدواج کشانیده است که عبارت است از نیاز اقتصادی، میل به داشتن فرزند و عشق است. در جوامع اولیه علل اقتصادی اهمیت بیشتری داشته است. و حال آنکه در مدنیتهای باستانی (زاد و ولد) و در مدنیت امروزی عشق مقام مهمتر را دارا بوده است.
ب) برتراند راسل فیلسوف معروف انگلیسی رسما در کتاب خود فصلی تحت عنوان ازدواج تجربی (یا رفاقتی) باز کرده است. وی در این کتاب آورده است ((پیشنهاد ازدواج رفاقتی را یک محافظه کار خردمند کرده است و منظور از آن ایجاد ثباتی در روابط جنسی است وی متوجه شده که اشکال اساسی در ازدواج فقدان پول است. ضرورت پول از لحاظ اطفال احتمالی نیست بلکه از این لحاظ است که تامین معیشت از جانب زن برازنده نیست. و به این ترتیب نتیجه میگیرد که جوانان باید مبادرت به ازدواج رفاقتی کنند که از سه لحاظ با ازدواج عادی متفاوت است: اولا منظور از ازدواج تولید نسل نخواهد بود. ثانیا مادام که زن جوان فرزندی نیاورده و حامله نشده طلاق با رضایت طرفین میسر خواهد بود. ثالثا زن در صورت طلاق نستحق کمک خرجی برای خوراک خواهد بود. من هیچ تردیدی در موثر بودن پیشنهادات وی ندارم و اگر قانون آن را میپذیرفت تاثیر زیادی در بهبود اخلاق میکرد (مرتضی مطهری، ۱۳۸۰، ۵۲)
ج) کلود لوی ـ اشتراوس در کتاب خود ((ساختارهای ابتدایی خویشاوندی)) در مورد ازدواج چنین مینویسد: ((رابطه جنسی مرد و زن جنبهای از یک نیاز کلی است که نهاد ازدواج نمونه و موردی بارز از آن به نمایش میگذارد. ملاحظه کردیم که این نیازهای کلی با تمتع عادی، ارزشهای اجتماعی چون حیثیت فرد و حقوق و وظایف و زنان ارتباط مییابند. کلیت رابطه مبادله، که ازدواج را پدید میآورد، در واقع بین یک مرد و یک زن به این صورت که هر کدام چیزی از خود مایه بگذارد و چیزی را نیز کسب کند، قانون نمیپذیرد. این رابطه بین دو گروه از مردان شکل میگیرد و زن صرفا به شکل یکی از اقلام مورد مبادله نمود نمیکند.
(مارتین سگالن، ۱۳۷۰، ۷۰)
د) بورس کوئن در کتاب مبانی جامعه شناسی خود میآورد ((همسر گزینی و ازدواج با دو روش انجام میگیرد. روش اول انتخاب معمولا بر اساس عشق و علاقه استوار است و روش دوم انتخاب در اختیار خانواده هاست. برای بسیاری از جوامع ازدواج مبتنی بر عشق یک پیش نیاز طبیعی و ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر میرسد، کارآیی زناشویی مبتنی بر عشق و علاقه این است که به جوانان کمک میکند که عواطف و محبتی را که خانواده به آنان مبذول میکرد به زندگی تازه منتقل کنند. خصوصیاتی را که فرد در همسر آینده خود به طور طبیعی جستجو میکند شامل جاذبههایی مانند مشابهت سنی، مذهبی و نژادی، پایگاههای اقتصادی ـ اجتماعی، سطح تعلیم و تربیت، کششها، زیباییها و قیافه اوست.
(بروس کوئن، ۱۳۷۹، ۱۷۸)
چ) هانری مندارس در رابطه با نظریه خود مبتنی بر ازدواج مبادلهای چنین اعتقاد دارد ((کار اساسی ازدواج آن است که دو طایفه یا دو خانواده را که با هم رابطهای ندارند به یکدیگر مربوط کند و در اغلب جوامع تامین این بستگی دو دودمان به عهده زنان است، زن همچون پیوندی اجتماعی است که طایفههای متفاوت را در جامعهای واحد گرد میآورد و از این لحاظ در روابط اقتصادی، حتی در موارد اضطراری نیز مبادله زنان به صورت ازدواج، تنها راه حل در راه حراست از روابط اجتماعی یا التیام بخشیدن به آفات آن به شمار میرفته است. در صورتی که در طایفهای فردی کشته میشود طایفه قاتل با ارائه زنی خون بها میداد. (ساروخانی ۱۳۸۱، ۸۷)
نظریه اسلام درباره ازدواج
پیامبر گرامی (ص) در امر ازدواج فرمود: ((هر که ازدواج کند نیمی یا دو سوم دین خود را به چنگ آورده است پس در بقیه پرهیز گار پیشه سازد)) و باز فرمودند: ((هیچ بنا و خانه در نزد خدا از ازدواج کردن محبوبتر نیست)) همه این تاکیدات و سفارشها برای این است که ازدواج یک واقعیت طبیعی و فطری انسان است. هر انسانی اگر همه نیازمندیهای خود را برطرف کرده باشد ولی ازدواج نکرده باشد چنین انسانی بدون تردید احساس کمبود خواهد کرد و تجربه نشان داده است افرادی که ازدواج ننمودهاند دچار ضعف اعصاب و ناتوانی و پژمردگی شدهاند و در پرتو ازدواج سکون و آرامش و تعادل واقعی و روحی به دست میآید. خداوند در قرآن فرمودند: از نشانههای خدا این است که از جنس خودتان برای شما زنان و همسرانی آفرید تا در کنار آنان سکون و آرامش درآیند از این آیه استفاده میشود که تنها در پرتو ازدواج سکون و آرامش واقعی به دست میآید. پس زیر بنای ازدواج بر اساس یک عطش و خواست فطری انجام میگیرد که اگر بر خلاف آن عمل شود مشکلات و دشواریهای فراوانی به وجود میآید. پس تمایلات فطری به طور طبیعی باید ارضاء شود و بهترین پاسخ برای این تمایلات همان پاسخگویی به طور طبیعی است و در امر مسائل جنسی جز ازدواج کردن راهی به طور طبیعی وجود ندارد.(مجید رشیدپور، ۱۳۶۴، ۷)
موانع ازدواج
امروزه آمار ازدواج به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. برخی ازدواج را آنقدر به تاخیر میاندازند که شور و طراوت جوانی تقریبا از میان رفته و بهترین فرصت طبیعی ازدواج پایان یافته است. البته این وضع معلول عوامل مختلفی است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
۱ ـ مشکلات مادی و اقتصادی
۲ ـ مهریه سنگین و شیربها
۳ ـ جهیزیههای سنگین و چشم هم چشمی
۴ ـ تشریفات زیاد در مراسم عقد و عروسی
۵ ـ ترس از فقر و نبودن افق روشن و نداشتن امید به اداره زندگی در آینده
۶ ـ طولانی شدن دوران تحصیل
۷ ـ امکان ارتباط های نامشروع
۸ ـ عدم اعتماد پسران و دختران جوان نسبت به یکدیگر (کیهان نیا، ۱۳۷۷، ۳۹)
پای بند شدن به رسومات مرسوم و خیالی و سنگین هزینههای ازدواج و توقعهای بی مورد، یکی دیگر از موانع ازدواج در اجتماع است. برآوردن آرزوهای بیجا و تشریفات زائد با هزینههای کمرشکن قهرا موضوع را ناممکن و دشوار ساخته است.
آیا برای فراهم ساختن مخارج کمرشکن مقدمات عروسی، دست یازیدن به سرقت و چپاول و راههای غیر مشروع معقول و صحیح است؟ اگر عروسی و ازدواج یک مساله نظری و طبیعی و شرعی بوده باشد، قهرا مقدمات آن نیز باید شرعی و معقول باشد و لازم است این مقدمات طوری تهیه و آماده گردد که برای همگان مقدور و میسر باشد. در حالیکه رسومی که فعلا در کشور ماست و هزینه ازدواج را این همه بالا بردهاند ازدواج به طور طبیعی و بدون تکلف برای اکثریت مردم غیر ممکن است و گناه بزرگ این رفتارها به گردن کسانی است که از ائمه اطهار و سیره آن بزرگواران پیروی ننموده و هوای نفسانی خود را به عنوان رسومات عرفی و ازدواج بر جامعه کنونی تحمیل مینمایند. امید است حکومت جمهوری اسلامی مخصوصا رسانههای گروهی با توجه به مسئولیت خطیر و سنگینی که در این رابطه دارند قدمهای موثر و پیگیرانهای برداشته و با تبلیغات لازم مردم را متوجه عواقب وخیم این قبیل رسوم غلط و پیرایهدار بنمایند.
یکی دیگر از موانع ازدواج برتری طلبی و اشکالتراشی در مورد انتخاب همسر است. دیانت و فضائل اخلاقی و حریت و آزادی در انتخاب همسر از اصول ازدواج به شمار میرود. هدفهای اقتصادی و مالاندوزی در انتخاب همسر، باعث انحراف در مسیر این امر مقدس است. چه بسا دخترانی هستند که حاضر نشدهاند با افراد متدین و با اخلاق ازدواج کنند سرانجام شانس ازدواج را به کلی از دست دادهاند و بالعکس مردان زیادی هم پیدا میشوند که به سراغ پیرایهها و شخصیتها کاذب و مادی میروند و نتیجهاش عدم موفقیت و یا ندامت و سرکوفتگی پس از انجام ازدواج است.
دین مقدس اسلام تمام مومنین را نسبت به هم ((کُفو)) و همشان میداند. بنابراین هر مردی میتواند با زنان و یا دختر مومن دیگری ازدواج کند و خود رسول خدا (ص) و ائمه (ع) ما که گل سر سبد موجودات عالمند، با زنان و یا دختر مومن دیگری ازدواج کند، با زنان فقیر و حتی با زنانی که سابقه کنیزی داشتهاند، ازدواج نمودهاند و در عمل با سنتهای جاهلیت و خود برتربینی مبارزه نموده و پیروان خود را نیز به این وظیفه خیر مامور ساختهاند. لذا پیامبر خدا زنان اغنیاء و اشراف را با مردان فقیر و یا بالعکس تزویج فرمودهاند تا بدین طریق ریشه آن سنتهای موهوم را بر کند، که با کمال تاسف بدتر از دوران جاهلیت در عصر ما معمول و حکمفرما شده است و نتیجهاش تعطیل و یا کمتر شدن آمار ازدواج و بدبینی و تحقیر دیگران و گسترش فحشاء و انحراف اگر چه به صورت مخفی و زیر پرده … میباشد.
عن النبی (ص) المومنون بعضهم اکفاهُ بعضٍ.
رسول خدا میفرمایند: تمام مومنین و اهل اسلام نسبت به همدیگر کفو و هم طراز میباشند و میتوانند با همدیگر ازدواج کنند. (امینی، ابراهیم، ۳۳)
سوء استفادههای نامشروع
خودداری از ازدواج زمینه را برای روابط جنسی نامشروع و غیر قانونی فراهم میکند که نمونههای آن در کشورهایی که برای خود آمار و حسابی دارند میبینیم. بدیهی است کودکی که به دور از ازدواج و یا بدون خواسته والدین در اثر یک ازدواج اجباری پدید آید موجب تنفر اجتماع میشود و این که آینده چنین کودکانی چه خواهد شد، به خوبی معلوم نیست. خودداری از ازدواج موجب بیماریهای وخیمی چون امراض روحی و روانی و خود ارضایی میشود.
خودداری از ازدواج موجب از دست دادن گرمی و نشاط زندگی است. هر کس در دوران جوانی به ازدواج تن ندهد در دوران پیری با رنج تنهایی مواجه خواهد شد. خودداری از ازدواج موجب توسعه و گسترش فساد و فحشا و بی بند و باری میشود. زمانی که زنان و مردان در اثر عواملی تحریک گردیده و نسبت به هم عشق و جاذبه جنسی پیدا کردهاند قهرا به سوی فساد و انحراف گام بر میدارند. عوامل خطرناک آن را باید از فیلمهای سکسی و نامناسب و عکسهای مبتذل و شرم آور، تبلیغات گسترده دشمنان و کتابها و مجلات نامناسب و منحرف کننده آنها، اختلاط زنان با مردان در مجالس مختلف و گردشگاهها از یک طرف و نارسایی تبلیغات اسلامی و نداشتن پناهگاه مناسب و جذاب و هزینه سرسام آور زندگی و مخارج ازدواج، توام با بیکاری و تورم موجود از طرف دیگر جستجو کرد.
اگر مسئولین امر و افراد متعهد با نفوذ عشق و علاقهای به اصلاح کشور و جوانان داشته باشند باید در ریشهکن کردن عوامل فصاد و ایجاد کار و کوشش و تسهیل امور زندگی ازدواج و مبارزه با استعمار فکری دشمنان و اجانب گامهای موثر و پرتلاشی بردارند. (بابازاده، ۱۳۶۸، ۱۵۵)
مشکل مالی و اقتصادی
قسمت عمده این مشکل از معضلات ساختگی جامعه ماست و حقیقتا جزء مشکلات ازدواج نیست. اگر ازدواج ما بر مبنای اسلام و فطرت انسانی استوار بود این مشکل وجود خارجی نداشت یا بسیار اندک بود و کمتر جوانی پیدا میشد که نتواند ازدواج کند.
کار و استقلال
مهمترین مسئله کاهش ازدواج در جوانان ایران مسئله کار آنها میباشد. هجوم به ادارت دولتی مسئله لبریزی ظرفیت استخدامی را پیش آورده است. اینک مدتی است که ظرفیت استخدامی دولت کم و بیش به انتها رسیده است. متاسفانه منع استخدام به جز در مواردی استثنایی به ویژه برای افراد لیسانسیه تنها راه چارهای است که توانستهاند برای جلوگیری از انفجار تراکم استخدامی بیندیشند و زمینه کارهای تولیدی مترقی هم به مراتب کمتر از تعداد تقاضای موجود است. در این صورت جوانان برای تامین نیازهای خود تا حدود زیادی به والدین وابستهاند و تا زمانی که وابستگی وجود دارد نیازی به انتخاب همسر احساس نمیگردد. او میبیند که سنش رو به افزایش است و باید مستقل گردد و خود تامین کننده نیازهایش باشد، ولی با این هزینههای سنگین زندگی و بدون شغل چگونه میتواند امیدی قاطع به امنیت اقتصادی آینده خود داشته باشد (فرهنگ قومس، سال دوم، شماره ۸)
مسئله مسکن
تامین مسکن رویایی است که تحققش به سهولت امکانپذیر نیست. زناشویی و تشکیل خانواده ناچار به تامین مسکن نیازمند است و با توسعه اطلاعات بهداشتی رشد سلیقههای شخصی، تجمل دوستی، استقلالجویی فردی و تهیه مسکن مناسب یکی از مهمترین تاملات و مشکلات جوانان ماست که در تشکیل عائله با آن روبرو میشوند.
تا کنون با مسائل جوانان را آن چنان که یافتهایم از دید خود مطرح ساختیم. مسائل جوانان را به طور کلی میتوان به دو دسته اساسی تقسیم کرد، بدهکاریها و طلبکاریها. جوانان غالبا کمتر به بدهکاریهای خویش به اجتماع میاندیشند. جوان زیاده طلب است و طلبکار، وی به مسائل خود معمولا از دریچه دید یک طلبکار مینگرد. بدین ترتیب از آنچه که تا کنون از نامهها، پرسشنامهها، مصاحبهها و درد دلهایی که در صفحات و ستونهای مربوط به جراید و غیر آن بر میآید جوانان ما سه مسئله زیرین را مسائل و مشکلات اساسی خود در ازدواج میپندارند و از رنج آنها شکوه میکنند (نشریه فر هنگ قومس، سال دوم، شماره ۸)
جهیزیه سنگین
جهیزیه گاهامانعی بر سر راه ازدواج دو جوان فر اهم میسازد. وقتی از دختری علت تاخیر ازدواج پرسیده میشود در جواب میگوید: هنوز جهیزیه لازم را تهیه نکردهام. به قول آیه الله مکارم که در کتاب مشکلات جنسی میفرماید خدا از سر اجتماع ما نگذرد که این همه قید و بندها پایبند شوند و ازدواجها را به تاخیر اندازند. این طور نیست که در آغاز جوانی همه اراد خانه و زندگی و همه امکانات زندگیشان فراهم بوده باشد، به خصوص پسرهای جوان که در ابتدای راه هستند باید بدانند که خودشان از همه جهت بینیاز نیستند و نباید توقع جهیزیه سنگین از دختر را داشته باشند. جهیزیه در حدی که دو جوان بتوانند در اول زندگی مشترک نیازهای اولیهشان را بر طرف نمایند، برای ادامه زندگی باید دست به دست همدیگر داده و نیازهای زندگی را فراهم سازند.
آن چه در ازدواج اصالت دارد مساله وجود انسان است که یکدیگر را درک کنند و به مفهوم صحیح زندگی عشق بورزند و اگر دو رکن اصلی یعنی دو انسان به آن درک صحیح داشته باشند بقیه هیچ است و اگر هم درک وجود نداشته باشد مسلما بقیه چیزها هرگز خوشبختی نمیآفریند، به همین دلیل دستورات عالی مذهب ما برای انجام یک ازدواج صحیح هیچ چیز را به اندازه وجود دو انسان عاقل که خواهان زندگی مشترک زناشویی میباشد اهمیت نمیدهد و بارها و بارها سفارش کرده است که ازدواج را آسان و ساده بگیرید تا جوان برای اقدام نمودن به آن بر سر راه خود مانعی مشاهده نکند و قدم در این راه بگذارد. (مظاهری، علی اکبر، ۱۳۸۱، ۴۹)
تشریفات زیاد در مراسم عقد و عروسی
در این جا متاسفانه تحصیل کردهها از بی سوادها بدتر و امروزیها از قدیمیها در این مبارزه ضعیفتر و ناتوانترند. تحصیل کردههای ما فکر میکنند هر چه بیشتر در مراسم عقد و عروسی تشریفات باشد و خرجهای اضافی زیادتر باشد به آنها شخصیت و آبرو میدهد و فکر میکنند که شخصیت انسان در پرتو این گونه خرجهای اضافی میباشد و شاید هم بگویند که انسان یک بار داماد یا عروس میشود ولی این را نمیدانند که بسیاری از جوانان که قدرت خرج کردن زیاد و تشریفات زیاد را ندارند، پیشترین نالهها و شکایتها و داد و فریادها به خاطر همین سنگینی بار ازدواج در ایام عروسی و عقد میباشد و گر نه اصل و اساس این مسئله سادهتر و پاکیزهتر و مقدستر از آن است که این همه بدبختی و مانع و دردسر بر سر راه جوانان ایجاد کند و موجب شود که جوانان از ازدواج وحشت داشته باشند. باید کمی تشریفات و خرج کردنهای اضافی در عروسیها و عقدها را کم نمود. چرا که همین کاهش دادن تشریفات موجب آن میشود که با ذخیره نمودن پول در عروسی به بسیاری از مشکلات بعد از عروسی برسند. شروع زندگی که از روز عروسی آغاز میشود با سادگی باشد تا در آینده یک زندگی راحت و بی دردسر را داشته باشند. (کیهاننیا، ۱۳۷۷، ۵۲)
ترس از فقر و نبودن افق روشن
زندگی اجتماعی امروز در بسیاری از قسمتها، از صورت یک زندگی طبیعی و صحیح بیرون رفته که یک نمونه از آن کاهش شدید ازدواج و روی آوردن جوانان به زندگی غیر طبیعی تجرد است. کاهش ازدواج در یک کشور و جامعهای صورت نمیگیرد، مگر این که یک سری مشکلات و موانعی بر سر راه جوانان قرار گیرد که از جمله آن موانع، ترس از فقر میباشد. از امام صادق (ع) نقل شده: کسی که از ترس فقر ازدواج نکند به تحقیق که به خداوند سوء ظن برده است در صورتی که خداوند فرموده است: به لطف خود آنان را بینیاز خواهد فرمود.
بسیاری از جوانان به خاطر ترس از فقر از ازدواج منصرف شده و از این که نتوانند زندگی خود و همسر و فرزندان را در آینده تامین نمایند در هراسند. خداوند بارها و بارها فرمود که به افراد فقیر روزی و رحمت عنایت میفرماید پس نباید به خاطر فقر از ازدواج منصرف شد. (کیهان نیا، ۱۳۷۷، ۵۴)
ولی گاهی برای فقر بعضیها از خانوادهها، خودشان مانع بر سر راه ازدواج ایجاد میکنند. فقر خودش نمیتواند مانع ازدواج باشد چرا که اگر سیری در زندگی ائمه (ع) به خصوص در زندگی پیامبر اکرم (ص) داشته باشیم پیامبر یک جوان ۲۳ – ۲۴ سالهای بود که از مال دنیا چیزی نداشت و با همان حال به خواستگاری خدیجه رفت. اگر بین دو جوان علاقه و محبت وجود داشت نباید اجازه داد به خاطر فقر و مشکلات مادی نتوانند با هم وصلت نمایند. اسلام به خانوادهها هم سفارش فرموده، به پسران و دختران جوان همسر بدهید، اگر چه فقیر باشند و ما هم رحمت و روزی خود را شامل حال آنها میگردانیم. ما باید دست جوانان، این امیدهای آینده و نسیم طراوتهای زندگی را بگیریم و دست آنان را در دست همدیگر قرار دهیم تا با ازدواج و وصلت، یک زندگی آبرومند و سالمی را تشکیل دهند.
مشکل در انتخاب همسر
یکی از مشکلاتی که بر سر راه نوجوانان و جوانان در مساله ازدواج قرار دارد مشکل در ((انتخاب همسر)) است. یعنی دختر و پسر نمیدانند چه کسی را با چه معیارها و صفات و خصوصیاتی به عنوان همسر خود انتخاب کنند. (علی اکبر مظاهری، ۵۸، ۱۳۸۱)
سنگاندازی و اشکالتراشی بزرگترها و اطرافیان
بر نوجوانان و جوانان دختر و پسر واجب است که به خیرخواهی و دلسوزی و صلاحدید و نظرات والدین، توجه کنند و از تجربیاتشان استفاده ببرند. ممکن است آنچه را پدر و مادر عاقل و فهمیده در خشت میبینند، فرزندان نوجوان در ((آینه)) نبینند. اما بعضی از موارد ـ متاسفانه ـ پدر و مادرانی و بزرگترها و اطرافیانی یافت میشوند که یا از روی خودخواهی و هوای نقس، و یا از روی جهل و نادانی، تیشه به ریشه فرزندانشان و نوجوانان میزنند و با کج سلیقگی و بهانههای خلاف عقل و شرع و اعمال نظرهای غلط و دخالتهای بیجا بر سر راه آنان ((سنگاندازی)) میکنند و باعث بدبختی و تباهیشان میشوند.
وجود برادران و خواهران بزرگتر
بعضی خانوادهها به خاطر داشتن این عقیده که با وجود داشتن خواهر و برادر بزرگتر در خانواده افراد کوچکتر باید منتظر بمانند تا بعد از ازدواج فرزندان بزرگتر خانواده ازدواج کنند ازدواج جوانانشان را به تاخیر میاندازند. (علی اکبر مظاهری، ۱۳۸۱، ۵۸)
بی تفاوتی والدین ازدواج و حقوق اعضای خانواده
یکی از دستورات حیاتبخش اسلام مسأله مشورت و تبادل نظر است. این امر حیاتی انسانها را از گرفتار شدن به ضررهای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی … مانع شده و راه کمالیابی و پیشرفت را به صاحبان خود باز میکند و لذا میبینیم برای دستیابی به پیروزیها و زندگی بهتر و جلوگیری از ضررها و مشکلات اجتماعی و غیره در سطوح مختلف جهانی و کشوری و اداری افراد صاحبنظر دور هم جمع میشوند و به تبادل نظر میپردازند.
بنابراین جوانان عزیز اسلام باید بدانند که موضوع ازدواج در شخصیت و افکار و سرنوشت آنان فوق العاده اثر میگذارد و از این مسأله نباید بیتوجهی بگذرند بلکه لازم است در اینگونه موارد از افکار پخته والدین و تجربههای پرارزش آنان استفاده نموده تا علاوه بر پیشگیری از گرفتار شدن و تحمل ضررهای مختلف از شخصیت والدین نیز با طرح مشورت و نظرخواهی تجلیل کرده باشیم.
دین مقدس اسلام علاوه بر دعوت به مشورت در امور مهم اجتماعی و غیره اجازه و نظر پدر و پدرپدر را در ازدواج دختران و دوشیزگان شرط دانسته و بدون اطلاع و رضایت آنان عقد را نیز صحیح نمیداند.
پدران و مادران زحمات فراوانی را در مورد فرزندان خود متحمل شدهاند و لذا بر فرزندان لازم است در اینگونه موارد آنچنان باشند که والدین آنان زحمتها را فراموش کرده و عاشق اولاد خود باشند اما اگر والدین از آتش درونی فرزندان خود غفلت نمایند و شعلههای فروزان غریزه جنسی آنان را نادیده بگیرند به موقع با ازدواج آنان موافقت ننمایند و در تهیه مقدمات این امر مقدس بی تفاوت باشند در این صورت ولایت و اجازه آنان از نظر شرعی و عرفی ساقط میگردد و جوانان باید در این صورت در مورد ازدواج خود تصمیم بگیرند زیرا هر گونه درنگ کردن در اینگونه موارد باعث گرفتاری و سرکوفتگی و مبتلا شده به گناه و انحراف اخلاقی و جنسی خواهد بود و پدر و مادر نیز شریک جرم میباشند. (مجمع البیان ج۷ ص۱۴۰)
چه بسیارند پدران و مادرانی که کوچکترین توجهی به غریزه جنسی فرزندان خود نمیکنند و نیازمندی آنان را به زناشویی نادیده میگیردند و در صورت اظهار فرزندان آنان را ملامت و سرزنش میکنند گویا به نظر آنان سرزنش و بیتفاوتی درمان غریزه جنسی است اینگونه والدین باید دواران جوانی خود را متذکر باشند که چگونه با این غریزه حیاتی دست و پنجه نرم میکردند و بدانند که هماکنون بچههای آنان نیز همینطورند. نتیجه اینکه اگر والدین مانع ازدواج فرزندان خود شدند در اینصورت نظر آنان محترم نمیباشد. (علی اکبر بابا زاده- مرکز تحقیقات و انتشارات بدر) (بابازاده، ۱۳۶۸، ۱۵۸) چاپ اول
ادامه تحصیلات علمی انتخاب همسر
عامل دیگری تأخیر ازدواج میشود ادامه تحصیلات دبیرستانی یا پیشدانشگاهی است. متأسفانه در جامعه ما این عمل خوب و پسندیده مسائل ناپسند و زیانبار و گاهی فاجعه آمیزی را به دنبال خود آورده است و این به خاطر اصل موضوع یعنی ادامه تحصیلات نیست بلکه ناشی از اشتباهات و کجسلیقگیهای خود ماست اصل مشکل این است که دختران و پسران تحصیل کردن را با ازدواج و پذیرفتن مسئولیت زندگی مشترک مغایر و غیر عملی میدانند باید به این نکته توجه داشته باشند که با عقب انداختن ازدواج ممکن است دچار ناراحتیهای روحی و جسمی شوند و پس از گذراندن آن مراحل دیگر سلامتی و شادابی و حوصله نداشته باشند که زندگی سعادتمندانهای تشکیل دهند و از آن لذت ببرند. دختر تصور میکند که ازوداج مانع درس خواندن میباشد زیرا بعد از ازدواج باید همسرداری کند و فرصت برای درس خواندن نخواهد داشت خانواده دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند در نتیجه اوضاع چنین شده که سنین ازدواج بالا رفته، پسران و دختران بر خلاف میل طبیعی ملزم میداند که ازدواج را تاپایان دوره تحصیلات به تأخیر بیندازد و مخصوصا در شهرهای بزرگ.
با اینکه تحت شدیدترین فشارهای نیروی غریزه جنسی قرار میگیرند چون ادامه تحصیل را برای آینده خود سرنوشت ساز میدانند ناچارند فشارهای غریزه جنسی را تحمل کنند. به هر حال غریزه جنسی یک واقعیت است اگر از طریق مشروع ارضاء نشد بیم آن میرود از طریق غیر مجاز خود را آشکار سازد. نابهنجاریها و طغیانها، مفاسد اخلاقی انحرافات جنسی، ولگردیها، چشمچرانیها، بعضی بیماریهای جسمانی و روانی در بین جوانان دیده میشود معلول تأخیر ازدواج و عدم دسترسی به ارضاء مشروع است. مشکلات اخلاقی و اجتماعی جوانان بر اندیشمندان پوشیده نیست و مسئولین را به وحشت انداخته و در پی چارهجویی هستند، توصیه میکنند برای جوانان تفریحگاه سالم، کتابخانه، پارک و … تهیه کنید و به این وسیله اوقات فراغت آنها را سرگرم سازید و اشغال کنید تا به انحراف و گناه کشیده نشوند با این اقدامات تا حدی میتوان جلو مفاسد اخلاقی را گرفت لیکن هیچکدام اینها نمیتواند پاسخگوی نیاز طبیعی و خواسته غریزه جنسی باشد و با سرگرمی و بهانه نمیشود آن را از مسیر طبیعی منحرف ساخت چنانکه گرسنگی و تشنگی را بوسیله سرگرمی نمیتوان بر طرف ساخت.
دختر و پسر دانشجو یا دانشآموز میتوانند با مقدمات ساده و کم خرج و بدون تشریفات نامزد شوند و عقد شرعی و قانونی کنند و رسما همسر یکدیگر شوند اما عروسی عرفی را به تأخیر بیندازد و به تحصیلات ادامه دهند تا در فرصتی مناسب ازدواج کنند در این صورت از انحرافات و زیانهای مجرد بودن در امان خواهند ماند و از آرامش و فایدههای همسرداری بهرهمند خواهند شد.
مسئولین کشور و مراکز آموزشی نیز میتوانند به دانشآموزان و دانشجویان وام ازدواج بدهند و خوابگاه و سایر امکانات را بر ایشان فراهم سازند مرکز خیریه نیز میتوانند به صورت وام ازدواج یا بلاعوض وجوهی را در اختیار اینگونه افراد قرار دهند و خانواده دختر و پسر تفاهم کرده زندگی ساده و باصفایی را بر ایشان تنظیم نمایند در خاتمه به جوانان توصیه میشود که خود را در این راه پیشقدم شوند و نیاز طبیعی خویش را بدون خجالت با خانواده شان در میان بگذارند و از آنان بخواهند که وسیله ازدواج ساده را بر ایشان فراهم سازند. (علی اکبر بابا زاده – موانع ازدواج)
تحلیل روانشناختی افزایش سن ازدواج و نقش آن در انحرافات اخلاقی جوانان
نیاز جنسی، بخش جدایی ناپذیر ماهیت زیستی، روانی و اجتماعی آدمی را تشکیل میدهد و روشن است که کیفیت ارضای این نقش بسیار مهمی در سلامت و بهداشت روانی فرد و جامعه دارد بر اساس آموزههای دینی، اگر این نیاز به صورت شرعی و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد شخصیت و نیز استمرار حیات بشر میشود، و اگر امکان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی و بیبند و باریهای اخلاقی نمودار خواهد شد.
در سال اخیر، آمارها منحنیهای روبهرشد و مشابهی را در زمینه انحرافات و بیبند و باریهای اخلاقی در میان جوانان نشان میدهند. این رشد غیر طبیعی و هماهنگ میتواند حاکی از عوامل ساختاری همانند باشد. به طور قطع نمیتوان یک عامل را علت انحرافات اخلاقی و بیبندو باری جنسی جوانان دانست؛ در بیشتر موارد، ترکیبی از چند عامل وجود دارند. با این وجود، برخی مطالعات عوامل خاصی را به عنوان عوامل مؤثر در میزان بروز بیبندوباری جنسی جوانان شناسایی کردهاند. در این مقاله سعی شده است این ایده توضیح داده شود که بیبندوباریهای جنسی و انحرافات اخلاقی جوانان تا حد زیادی ناشی از فراهم نبودن شرایط ازدواج برای جوانان یا به تعبیر دقیقتر، افزایش سن ازدواج است.