انشا در مورد خورشید

انشا در مورد خورشید

انشا طلوع خورشید

کاش ساعت خواب و بیداری مان را کمی جابجا می کردیم. نگاه کردن به طلوع خورشید و دقایقی را وقف چشم دوختن به آن کردن، حس کردن حرارت بی مثالش بر پوست تن و هزاران هزار احساس وصف ناشدنی دیگر، چیزهایی هستند که خورشید با طلوع کردن بر زمین، بر ما ارزانی می دارد.

نگاه کردن به خورشید و رنگ های درهم و برهم عجیبش، انسان را مسخ می کند. دلت نمی خواهد چشم از هاله های سکوت برانگیزش برداری.

راه رفتن در آن ساعتی که خورشید دارد شروع به رخ نمایی می کند، عجب لذتی دارد. شهر ساکت است و بیشتر آدم ها در خوابند. می توان با خود خلوت کرد و به چیزهایی اندیشید که در اوقات دیگر روز معمولا فرصتی برای آنها نداریم. و صد افسوس بر زندگی ای که چنین موضوعات مهمی را کمرنگ می کند، آن هم به بهانه موضوعات و دغدغه هایی به مراتب کم اهمیت تر.

طلوع خورشید شاید بتواند یادآور این باشد که پاک ترین قسمت روز را چه بهتر است اگر تنها بمانیم و با خودمان خلوت کنیم و به زندگی خودمان به دور از دغدغه های مد شده زندگی این دوران بگذرانیم.

***********

انشا در مورد خورشید

همه ما می دانیم که خورشید از طرف شرق طلوع و در طول روز آسمان را طی می کند و در مغرب غروب می کند. اما، واقعیت آن است که خورشید در آسمان حرکت نمی کند، بلکه به نظر می رسد که حرکت می کند. در واقع، این زمین است که می گردد. زمین کره ای است که روزانه از غرب به شرق می گردد و ما را هم با خود می برد، به طوری که از دید ما چنین به نظر می آید که خورشید از طرف مشرق به طرف مغرب در حال حرکت است. سعی کنید زمانی این آزمایش را در پارکی انجام دهید. داخل یک چرخ و فلک بایستید و به یک شی در فاصله دور نگاه کنید، مثلاً به یک برج. بعد از مدت کوتاهی به نظر می رسد که شما ثابت هستید و شی حرکت می کند. در آسمان، خورشید نقش شی را دارد و زمین هم نقش چرخ و فلک را.

از آنجایی که زمین یک جسم جامد است، آن قسمت از آسمان که در زیر پای ما قرار دارد توسط پیکر بزرگ زمین پنهان شده است. در واقع، در هر لحظه زمانی ما می توانیم فقط نیمی از تمامی آسمان را ببینیم. همچنان که زمین می گردد، خورشید نیز به دور آسمان کشیده می شود تا زمانی که در زیر افق غربی ناپدید شود. خورشید همچنان ناپدید خواهد ماند تا زمانی که زمین به قدری بچرخد که خورشید از زیر افق شرقی پدیدار شود. مدت زمانی که طول می کشد تا خورشید طلوع کند و آسمان را طی کند و دوباره طلوع کند «روز خورشیدی» نامیده می شود.

***************

انشا در مورد خورشید

باور کنید یا نه، هر چیزی که وجود دارد قابل توصیف است. از لنگه کفش پاره ای که در جوی آب افتاده، تا طلوع خورشید و غروب اش. هر کدام را هم می شود با حسی که به آن داریم در موردش حرف بزنیم. مثلا می گویند، یا دیده شده، آن هایی که گاهی دل شان می گیرد، می روند یک جایی می ایستند، یا می نشینند؛ حالا کنار پنجره ای، رودی، رودخانه ای، خلاصه هر جا که بشود با تمام حس شان ته مانده ی نور خورشید را ببیند؛ بعد خیره می شوند و هزار و یک خیالی را که توی مغزشان دارند با این عنصرِ بی نظیر جهان تقسیم می کنند.

آن هایی که اهل نظرهای علمی هستند می گویند: چون در غروب خورشید رنگ های متفاوتی هست، آدم ها بیشتر به آن توجه می کنند. دلیل شان هم بیشتر روان شناسی است. یعنی یک جورایی می خواهند بگویند روح آدم ها هم همینطور است.

گاهی رنگ های شادی بخش دارد و گاهی هم تیره و تار. یا به قول بعضی ها، هر طلوعی غروبی دارد. طلوعش با صبح آغاز می شود و غروب اش با رنگ های پخش و پلا. انگار با غروب سرعتِ همه چیزهایی که حرکت می کنند کم می شود. پرنده ها دسته دسته و تند تند توی سینه ی آسمان خط می اندازند، تا بروند و به آشیانه شان برسند.

آدم ها دست از کار می کشند و می روند تا خستگی یک روز را با استراحت در خانه، از تن شان بیرون بیاورند. خیابان ها کم کم خلوت می شود. حتی گلدان ها و گل های باغچه هم انگار به سر و گردن شان کِش و قوس می دهند. غروب خورشید هم مثل خیلی از چیزهای دیگریک اتفاق همیشگی است. اتفاقی که می شود به آن نگاه کرد، دوستش داشت؛ و برای لحظاتی که می توانیم به آن نگاه کنیم ، شکر گزارِ خالقش باشیم.

*************

انشا در مورد خورشید

خورشید سوزان هر روز صبح بدون آنکه لحظه ای دیر کند از اعماق دریا بیرون آمده و جهان را سفید پوش میکند و هرچشمی وادار به باز شدن میکند و همه را بیدار میکند و هشدار میدهد که دوره ی تاریکی و شب به پایان رسیده . حال وقت آن است که به سوی موفقیت هایت حرکت کنی و طعم گس شب را فراموش کنی و مزه ی شیرین روز را بچشی و از زندگی ات لذت ببری……: مقدمه/نتیجه: از وقت ها استفاده باید کرد..خورشید هشدار دهنده کوچکیست که هر روز صبح یاد آوری میکند به هیچ شدن و لحظه ای که از خاکمان سبزه های بهاری بردمد و موریانه ها آرام آرام ما را نابود کنند نزدیکیم..پس لحظه ها را قدر شماریم و از زندگی لذت ببریم////////

 

خورشید از مشرق طلوع کرد و آفتاب در آمد تابش آن شهر تاریک را روشن کرد اشراق منور است و گرما بخش و شادی آفرین است و خبر آفتاب زندگی است با تمام فرصتهایش برای آغازی دوباره .اما مقابل این طلوع غروبی غم انگیز است غریبانه به غربت این خورشید می نگرم که با حرکتش از شرق به غرب یک طلوع را غروب می کند و یک آغاز را پایان . باید دید در این مسیر چه کسی بدنیا می آید و چه کسی از دنیا میرود. ///// نتیجه این متن این بود که همه ما از شرق عالم (حقیقت محض) با تمام شادابیش به غربت عالم با تمام حجابها و غمهایش تبعید شدیم و در این حرکت غریبانه بسر می بریم و در تاریکی غوطه وریم تا صبح روشن حقیقت باز بدمد وما به جایگاه اصلی خود باز گردیم. .

خورشید یکی از میلیاردها ستاره ی موجود در جهان است. این ستاره در مرکز منظومه ی شمسی قرار دارد. نه سیاره ی منظومه ی شمسی تقریباً بر روی یک صفحه به دور خورشید می چرخند. خورشید به دلیل نزدیکیش به ما درخشانتر و

بزرگتر از سایر ستارگان به نظر می رسد. فاصله ی آن تا زمین ۱۵۰ میلیون کیلومتر است. قطر خورشید حدود ۱٫۳۹۰٫۰۰۰ کیلومتر است که در مقایسه با قطر زمین (۱۲۷۵۶ کیلومتر) بسیار زیاد است. با اینکه خورشید از گاز تشکیل شده است، وزن آن بیش از ۳۰۰ هزار برابر وزن زمین است. حجم خورشید حدود ۳/۱ میلیون برابر حجم زمین است. هشت دقیقه و ۲۰ ثانیه طول می کشد تا پرتوهای خورشید به زمین برسند.

خورشید نیز مانند سایر اجرام آسمانی همواره در حال حرکت است. این ستاره به همراه سایر اجرام منظومه ی شمسی هر ۲۲۵ میلیون سال یک بار به دور کهکشان راه شیری می چرخد. علاوه بر این خورشید به دور محور خود نیز در حال گردش است. دمای مرکز آن حدود ۱۵ میلیون درجه ی سانتی گراد است.

سطح خورشید از سه لایه ی گاز تشکیل شده است. داخلی ترین لایه «شید سپهر» نام دارد. دمای این لایه حدود شش هزار درجه ی سانتی گراد است. لکه های خورشیدی در سطح شید سپهر ظاهر می شوند. لایه ی بالاتر، «رنگین سپهر» نامیده می شود. ضخامت این لایه ۱۴ هزار کیلومتر است. رنگین سپهر از هیدورژن، هلیم و سایر گازها به وجود آمده است. دمای این لایه حدود پنج هزار درجه ی سانتی گراد است. به خارجی ترین لایه ی خورشید که اطراف رنگین سپهر را احاطه کرده است، «تاج» می گویند.

خورشید منبع نور و حرارت در منظومه ی شمسی است. بدون وجود آن امکان ادامه ی حیات بر روی کره ی زمین غیرممکن است.