انشا درباره کربلا
/ انشا درباره کربلا /
***************
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
درد دارد عمری از راه دور به عزیزت سلام بدهی و نتوانی از نزدیک میهمانش شوی. سفره کرامتش آنقدر گسترده است که همگان از آن فیض می برند و عده ای چون من، تنها، حسرتش را می خورند.
این روزها ارباب میهمانی دارد و کار من هم شده است بدرقه ی میهمانان… . میهمانانی که با شادی، بار سفرشان را می بندند تا سوار بر کشتی نجات شوند. راستی ارباب! کشتی ات جا دارد؟ ترسم از غرق شدن در آب است.
می گویند کربلا رفتن دعوت می خواهد اما نگفته اند طاقت می خواهد. مثل این است که هر روز تصویر بهشت را نشانت دهند و بگویند صبر کن تا دعوتنامه ات برسد! این صبرکردن ها و ناله نکردن ها کار ایوب است و درد فراق کشیدن، کار یعقوب؛ نه کار نوکری که هر لحظه چشمانش را به دست کرامت اربابش دوخته است تا بی نیازش کند.
من هم دلم می خواهد در پیاده روی اربعین، عمود به عمود جاده را با نام حسین (ع) پشت سر بگذارم و از شوق رسیدن به بهشتش، سر از پا نشناسم. خواسته های دل است دیگر! دلیل و منطق نمی خواهد. هوای معشوق را که کند، دست بردار نمی شود.
و در نهایت، جا مانده ایم و شرح قصه نیست…
تنها سخن ما به زوار حسین اینست:
کربلا رفتن خود را به رخ ما نکشید
ما درست است نرفتیم
ولی دل داریم …
************
شمیم لبخند پنجرهها، فضا را عطرآگین نموده و آسمان، خیره به نور افشانی مُنزل وحی، نام زیبای تو را زمزمه میکند و زمین چه سعادتمند در گهواره حضور تو پیدا شده است.
صبح روز سوم شعبان سال چهارم هجری، شهر مدینه میزبان کودک نورسیدهای بود که در خانهی فاطمه(س) و علی (ع) چشم به جهان گشود و بعدها به “سیّدالشهداء” ملقّب شد. این طفل نورسیده، دومین فرزند خانوادهای است که پیامبر اکرم (ص) پس از نزول آیهی تطهیر، بارها آنها را با عنوان “اهل بیت نبوّت” مورد خطاب قرار داده و بر آنها سلام کرده بود. مادر او فاطمه (س)، دختر پیامبر(ص) و یکی از برترین زنان تاریخ است که به جهت بلندی معرفت، فضایل اخلاقی و پاکی و طهارت، زبانزد خاصّ و عام بوده و خداوند در بیان شأن و جایگاه رفیعش، در قرآن مکرّر سخن گفته است.
علی (ع) نیز که دومین فرزند پسر خود را در آغوش میگرفت، اوّلین مسلمان، برترین دانای دین، وصیّ پیامبراکرم (ص)، شهسوار اسلام و بالاترین سخنور عرب است که سوابقی بی نظیر در ایثار و دفاع از دین خدا در سراسر دوران ظهور و گسترش دین اسلام دارد؛ تا آنجا که پیامبر (ص) به دستور حضرت حق، بارها و بارها از او سخن گفته، او را ستوده و سرانجام او را به عنوان جانشین خود معرّفی کرده بود.
نخستین کلمهای که امام حسین(ع) بر زبان آورد؟
حسین(ع) هنوز زبان نگشوده بود که رسول خدا (ص) برای انجام نماز مستحبی، ایستاده بود و حسین نیز در کنارش. رسول خدا (ص)میگفت: «اللّه اکبر»، ولی حسین (ع)نتواست بگوید. این کار شش بار تکرار شد. بار هفتم هنگامی که رسول خدا (ص)گفت: «اللّه اکبر»، حسین (ع)زبان گشود و گفت: «اللّه اکبر». به این ترتیب، نخستین کلام حسین (ع)هنگام زبان گشودن، «اللّه اکبر» بود و تا آخر، پای «اللّه اکبر» ایستاد و خون پاکش را برای اعلای کلمه «اللّه اکبر» ایثار کرد.
القاب امام حسین (ع)
امام حسین(ع) نیز همچون پدر و پدر بزرگوارشان به برخی القاب معروف و مشهور بودند که هرکدام از این القاب دارای معانی و مفاهیم والایی هستند. از جمله آنها که در کتب و منابع تاریخی ذکر شده عبارتند از: عطشان، مظلوم، قتیل العبرات، سیدالشهدا، ثار الله، قتیل الله، وتر الله، خامس اصحاب کسا، وارث، موضع سرّالله، لدلیل علی الله، مجاهد، شهید، رشید، غریب الغرباء، شاهد، حجت الله، خازن الکتاب المسطور، سفیر الله، عابد، سید شباب اهل جنه، سفینه النجات، امام مقتول، زکی، عبدالله، وصی الله، قتیل الکفره، ولی الله، سبط پیامبر آل الله، ابوالشهداء، ابوالاحرار، ابوالمجاهدین، خامس آل عبا، خون خدا، سلطان کربلا، وترالموتور، سریع العبره، قتیل اشقیاء.
حسین (ع) در آیینهی کتاب خدا
حسین (ع) هنوز کودک بود که منظور چندین آیه قرآن قرار گرفت. در روز مباهلهی پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، امام حسین (ع) و خانوادهاش، تنها همراهان رسول خدا (ص) بودند. پیامبر اکرم (ص) بنا به دستور الهی در آیهی مباهله، حسن و حسین (ع) را به عنوان فرزندان خویش با خود برای مباهله همراه کرد.
باز هم یک بار دیگر هنگامی که آیهی تطهیر نازل شد، یکی از پنج تنی که این آیه در مورد آنها نازل شده بود، حسین (ع) بود. او به همراه پدر، مادر و برادر خود زیر روانداز پیامبر(ص) قرار گرفتند و خداوند این آیه را دربارهی آنها نازل کرد: “همانا خداوند میخواهد پلیدی را تنها از شما اهل بیت دور گرداند و اراده کرده است شما را پاکیزه سازد”. این خود گواهی روشن و سندی گویا بر عصمت این خانواده و دوری ایشان از هر گونه گناه، خطا و پلیدی است.
در سورهی شورا نیز خداوند دوستی و محبّت نزدیکان پیامبر (ص) را به تمام مسلمانان سفارش میکند و به پیامبرش میفرماید: “به مردم بگو: هیچ پاداشی به عنوان مزد رسالت و پیامبری از شما نمیخواهم، مگر این که اهل بیت مرا در کانون محبّت و دوستی خود قرار دهید”. هنگامی که از پیامبر (ص) درمورد مقصود خداوند از این نزدیکان سؤال شد، فرمود: “آنها علی (ع) و فاطمه (س) و دو فرزند آنهایند”. این بدان معناست که نه تنها آنها را دوست داشته باشید؛ بلکه آنها را ملاک و معیار دوستی و دشمنی، در کلّ زندگی خود قرار دهید.
***************
مناسب کودکان
ماه محرم ماهی است که امام حسین (ع) و ۷۲ نفر از یارانش برای دفاع از حق در مقابل باطل، با یزید جنگ کردند و شهید شدند.
امام حسین (ع) و خانواده اش همراه با یارانشان از مکه راهی کوفه شده بودند، اما افراد یزید در منطقه ای به نام دشت کربلا راه را بر امام بستند و همچنین بین آن ها و رود فرات فاصله انداختند تا امام و همراهان او نتوانند به آب دسترسی داشته باشند.
افراد یزید دستور داشتند که از امام حسین (ع) بیعت بگیرند و امام را مجبور کنند تا حکومت یزید را قبول کند، یا او را به شهادت برسانند.
امام که می دانست یزید فردی فاسد و ستمگر است و شایستگی حکومت بر مسلمانان را ندارد و اگر حاکم باشد به مردم ظلم می کند حاضر نشد حکومت او را بپذیرد و حادثه ی کربلا و شهادت آن ها اتفاق افتاد.
امام حسین (ع) قبل از شروع جنگ بارها به همراهانش گفت که اگر با من بمانید شهید خواهید شد و به همین خاطر تعداد زیادی از افرادی که به خاطر به دست آوردن پول در جنگ با امام آمده بودند او را تنها گذاشتند و افراد کمی همراه امام برای روز جنگ ماند.
کسانی که همراه امام ماندند همگی آدم های خوب و عاشق امام حسین (ع) و خداوند بودند و از شهید شدن در این راه نمی ترسیدند.
افراد ستمگر یزید در کربلا حتی به بچه های کوچک امام حسین(ع) هم رحم نکردند و در روز هفتم محرم کودک ۶ ماهه امام حسین(ع) که علی اصغر نام داشت را به شهادت رساندند.
در روز دهم محرم (روز عاشورا) جنگ بین امام و یارانش و افراد یزید اتفاق افتاد و امام و اکثر یاران شجاع و دلیرش که چندین روز بود آب نخورده بودند با لب های تشنه به شهادت رسیدند.
پس از تمام شدن جنگ و شهادت امام و همه ی یارانش، سپاهیان یزید که می دیدند کسی نیست دیگر از زن ها و بچه ها دفاع کند، وحشیانه به خیمه ها حمله کردند.
آن ها در بیابان بچه ها را دنبال می کردند تا گوشواره هایشان را از گوششان در آورند.
بچه ها که می دیدند راه فراری نیست به حضرت زینب که خواهر امام حسین (ع) است پناه می بردند و او با شجاعت جلوی افراد ظالم یزید می ایستاد و سعی می کرد تا از بچه ها دفاع کند و آن ها را آرام کند تا زیاد نترسند.
در پایان روز عاشورا سپاهیان یزید زن ها و بچه ها را به اسارت گرفتند و ابتدا به کوفه و بعد به شام که محل حکومت یزید بود بردند.
**********
مناسب برای نوجوانان
مردم چند روز مانده به ماه محرم در سراسر ایران برای روزهای عزاداری سالار شهیدان آماده می شوند.
کوچه ها و مساجد و حسینیه ها را با پارچه های سیاه می پوشانند و کنار خیابان ها ایستگاه های صلواتی بر پا می کنند تا از عزاداران حسینی پذیرایی کنند.
اکثر مردم در این ماه بخاطر احترام به امام حسین (ع) لباس مشکی می پوشند، همچنین در این روزها هر کسی با توجه به توانایی مالی خود، نذری می دهد.
زنان اقوام و فامیل در یک خانه جمع می شوند و حلیم و شله زرد می پزند، پس از آماده شدن آن را تزئین کرده و بین همسایه ها پخش می کنند.
شب های ماه محرم مراسم نوحه خوانی و عزاداری در اکثر مساجد، تکیه ها، حسنیه ها و در بعضی خانه ها برگزار می شود.
در این روزها بچه ها هم کنار بزرگترها در عزاداری ها شرکت می کنند.
دخترها همراه مادرها به مراسم عزاداری می روند و پسرها هم کنار پدرها به دسته جات می پیودند.
در روز تاسوعا و عاشورا دسته های کوچک و بزرگ از محل های اصلی شان به طرف میدان های اصلی شهر و یا در شهرهای مذهبی به سوی اماکن مذهبی حرکت می کنند و همگی در یک مکان جمع می شوند و روز عاشورا نماز ظهر عاشورا را به یاد آخرین نماز امام حسین (ع) و یاران با وفایش که در میدان جنگ خوانده شد، می خوانند.
امام حسین (ع)، ۷۲ نفر از یاران ایشان و خانواده های این شهیدان که بعد از جنگ اسیر شدند همگی درس فداکاری و شجاعت به ما آموختند و ما در ماه محرم با زنده نگه داشتن یاد آن ها تلاش می کنیم از تک تک اتفاقاتی که در کربلا افتاد درس بگیریم و هیچ وقت در مقابل افراد ظالم زمان خودمان سکوت نکنیم و همیشه در راهی حرکت کنیم که به حقیقت نزدیک است.
******************
انشا با موضوع محرم و شهادت امام حسین «ع»
زمان رو شدن دست روزگار هم آمد
زمان دعوت مهمان بـه کارزار هم آمد
بـه میزبانی شان لشگر پیاده رسید و
ز شام و کوفه سپس لشگر سوار هم آمد
از میان خیمه گاه صدای کودکی میآید،کودکی که با گریه ی خود از پدر درخواست آب می کند کودکی تشنه و بیقرار
عباس کجاست؟
کنار رود فرات با مشک خشک و بی آب،در تیر باران دشمن مشک را پر می کند اما حیف که عمو هم نمیتواند با دستان بریده آب رابه کودکان برساند، میخواهد مشک رابه دندان بگیرد و مرحمی بر زخم تشنگی برادرزاده اش باشد اما نمی شود.
طاقت کودکان تمام شده ،گریه ی شش ماهه ی کربلا دل ها رابه رحم می آورد اما این نامردان شیطان صفت حتی به او هم رحم نمیکنند با دستان خشم و نفرت خود گلویش را نشانه میگیرند ،آنگاه که حسین او رابا دستان مهربانش بلند می کند تا شاید بخود آیند و سیرابش کنند اما…
چه لحظه ی دردناکی است ان هنگامیکه خون نازنینش دستان پدر را گرم و رنگین می کند، مشتش پرخون می شود و آن جاست که خون را بر آسمان می ریزد و میگوید راضیم به رضای خدا…
ناگاه آسمان تیره می شود و خون سرخ علی اصغر در پهنه ی آسمان موج می زند .موجی که آسمان دلها را قرن هاست بارانی کرده است …
خدایا این باران را دوست دارم چون قصه ی آب،مشک و بچه های تشنه را برایم یادآور می شود ….
*************
انشا با موضوع محرم و شهادت امام حسین «ع»
زمان رو شدن دست روزگار هم آمد
زمان دعوت مهمان بـه کارزار هم آمد
بـه میزبانی شان لشگر پیاده رسید و
ز شام و کوفه سپس لشگر سوار هم آمد
از میان خیمه گاه صدای کودکی میآید،کودکی که با گریه ی خود از پدر درخواست آب می کند کودکی تشنه و بیقرار
عباس کجاست؟
کنار رود فرات با مشک خشک و بی آب،در تیر باران دشمن مشک را پر می کند اما حیف که عمو هم نمیتواند با دستان بریده آب رابه کودکان برساند، میخواهد مشک رابه دندان بگیرد و مرحمی بر زخم تشنگی برادرزاده اش باشد اما نمی شود.
طاقت کودکان تمام شده ،گریه ی شش ماهه ی کربلا دل ها رابه رحم می آورد اما این نامردان شیطان صفت حتی به او هم رحم نمیکنند با دستان خشم و نفرت خود گلویش را نشانه میگیرند ،آنگاه که حسین او رابا دستان مهربانش بلند می کند تا شاید بخود آیند و سیرابش کنند اما…
چه لحظه ی دردناکی است ان هنگامیکه خون نازنینش دستان پدر را گرم و رنگین می کند، مشتش پرخون می شود و آن جاست که خون را بر آسمان می ریزد و میگوید راضیم به رضای خدا…
ناگاه آسمان تیره می شود و خون سرخ علی اصغر در پهنه ی آسمان موج می زند .موجی که آسمان دلها را قرن هاست بارانی کرده است …
خدایا این باران را دوست دارم چون قصه ی آب،مشک و بچه های تشنه را برایم یادآور می شود ….
************************************
انشا در مورد ماه محرم و امام حسین «ع»
باز محرمی دیگر از راه رسیدو غم عالم در دل تمام عاشقان کوی حسین خیمه زد ،حسینی که خود و اهل بیتش را فدای اسلام کرد تا بیاد داشته باشند امر به مشهور و نهی از منکر از بزرگ ترین فریضه های دینی ماست.کربلا در مصاف نبردی سخت از سالها پیش هنوز در یاد و خاطره ی تمام مسلمانان است و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده است.
جنگ نابرابری که بهترین خاندان اهل بیت رابه شهادت رساند آنگاه که حسین به سمت خیمه ها روانه شد تا برای آخرینبار با اهل بیتش وداع کند با خواهرش که تنها غمخوارش در دشت نینوا بود،با دختران کوچکش با زین العابدین و علی اصغر شش ماهه اش کوچک ترین شهید کربلا.
آری حسین آخرین وداعش با طفل کوچکش بود آنگاه که او را از آغوش پرمهر عمه جدا می کند و بر بالای دست میگیرد،یزیدیان ملعون حتی به غریبی او هم رحم نکردند و با تیری سه شعبه گلوی کوچکش را نشانه گرفتند دستان حسین از خون علی اصغر لبریز شد حسین این خون رابه آسمانها ریخت و غم خونبارش را بر آسمان پاشید،وقتی دوباره به قتلگاه برگشت جان عزیزش را فدای دینش کرد و به جهانیان ثابت کرد که خون بر شمشیر پیروز است
بیایید ما همچون امام حسین«ع»در دفاع از آرمانهای اسلام عزیزمان بکوشیم
ماه اشک و خون،ماه محرم رابه همه ی ی مسلمانان تسلیت میگویم
******************
انشا محرم و کربلا
دوباره بوی محرم به مشام می رسد و پرچم های مشکی در گوشه و کنار شهر بر در و دیوار خودنمایی می کند نام حسین ورد زبانها می شود و قصه اش همه ی جا نقل میگردد قصه ای پرغصه ،قصه ی عاشورا ،روزی که امام با هفتاد و دو تن از یاران باوفایش قیام کرد و اینک سال هاست عزادارانش سوگوارند و یادش زنده تر از همیشه است
عاشورا چه قصه ها در دل دارد! قصه ی ابوالفضل العباس«ع»،قاسم جوان رشید را،رقیه طفل سه ساله را،علی اکبر و علی اصغر را و زینب بزرگ را…
از کدام یک باید بگویم از علی اصغر که دشمنان بی رحم بر تشنگی اش رحم نکردند و تیری بر گلویش زدند و جویباری از خون جاری ساختند یا از رقیه که هجر پدر را طاقت نیاورد و با سر پدر نجوا کرد و نمیدانم چه شنید که آرام شد برای همیشه،آرامشی درکنار پدر،یا از زینبی که این همه ی بار مصیبت به دوش کشید اما استوار ماند…
عاشورا قصه ی غمباری است که مشتاقان اباعبدالله الحسین را همه ی ساله بخود میخواند …
قصه ای که تکرار تاریخ هم غبار فراموشی بر ان نمی نشاند و با ورق زدن هر صفحه از این کتاب ،گوهر اشک می افشانیم ،قصه ای که با شنیدنش دلهایمان به درد میآید .
باشد که با خواندن و ورق زدن این کتاب ،درس های عاشورا را بیاموزیم، حسین «ع»را بشناسیم ودر حفظ دینمان محکم و استوار باشیم.
***************
انشا درباره امام حسین و اربعین
روز بیستم ماه صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی اسـت کـه حرم امام حسین «ع» یعنی کاروان اسرا، از شام بـه مدینه بازگشتند و روزی اسـت کـه جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا «ص»، از مدینه بـه کربلا رسید تا بـه زیارت قبر امام حسین «ع» بشتابد و او اولین کسی اسـت کـه قبر آن حضرت را زیارت کرد. دراین روز، زیارت امام حسین «ع» مستحب اسـت و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین اسـت.
در ایران، سوگواری بیشتر در ماههای محرم و صفر و بـه ویژه اربعین برگزار میشوند. طبق معمولً هر مجلس روضه از دو بخش زنانه و مردانه تشکیل میشود. برخی روضهها ممکن اسـت کاملاً زنانه باشند و گاه کاملاً مردانه. مجلس روضه ممکن اسـت در خانه تشکیل شود و یا در تکیه ها، مساجد و حسینیه ها برپا شود. کـه مجلس روضه طبق معمولً با قرائت قرآن و یا زیارت عاشورا شروع می شود و از سخنرانی و ذکر مصیبت هم تشکیل می شود.
هرساله در روز اربعین حسینی، شیعیان دنیا در شهر کربلا محل دفن امام حسین «ع» و یارانش جمع می شوند و سوگواری میکنند. در مورد ورود خانوادهی امام حسین بـه کربلا در راه بازگشت از شهر شام بـه مدینه در روز اربعین، نویسندگان تاریخ مطالب مختلفی نوشتهاند اما معروف ترین آنها در بین شیعیان بـه این صورت اسـت کـه:
امام سجاد «ع» بـه همراه خانوادی امام حسین «ع» در راه بازگشت بـه شهر شام، بـه کربلا رفته ودر روز اربعین موفق بـه زیارت قبر مطهر امام حسین «ع» و یاران با وفایش شده اند و پس از سه روز سوگواری و ماتم در غم از دست دادن شهیدان کربلا بـه مدینه، شهر پیامبر بازگشتند و همچنین در بین شیعیان معروف اسـت کـه امام سجاد «ع» سر مطهر امام حسین «ع» را در روز اربعین درکنار بدن شریف آن حضرت قرار داد.
انشا درباره پیاده روی اربعین بزرگترین همایش شیعیان جهان
مدت های زیادی از واقعه عاشورا گذشته بود یزید دستور داد تا کسانی کـه در کربلا اسیر شده اند بـه مدینه ببرند. یزید یک نفر از مأمورانش را فرستاد کـه اسیران رابه مدینه ، شهر پیامبر برگردانند.
حضرت زینب «ع» یکی از همین اسیران بود. حضرت زینب « ع » از مأمور خواهش کرد تا آنها رابه کربلا ببرد. چون حضرت زینب و بقیه فرزنداو و اهل بیت بتوانند مرقد امام حسین «ع» و ۷۲ یار شهیدش را ببینند.
***************
انشا در مورد عاشورا ( به زبان کودکان )
مقدمه :
عاشورا یکی از بزرگ ترین ، سخت ترین و ناراحت کننده ترین روز های سال است .
عاشورا روزی است که در آن امام حسین(ع) مظلومانه و لب تشنه به شهادت رسیدند .
در این روز امام حسین و ۷۲ تن از یاران او که همه آدم های خوبی بودند و شهید شدند .
یاران امام حسین ( ع) از هیچ کس جز خدا نمی ترسیدند و با اینکه تعداد آنها خیلی کمتر از تعداد لشکریان یزید بود اصلا نترسیدند و تا آخر از امام حسین دفاع کردند. در روز عاشورا امام حسین (ع) با بچه ها و یارانش با دشمن جنگ کردند .با اینکه چند روز بود آنها آب برای خوردن نداشتند و در روز عاشورا خیلی تشنه بودند باز هم به خاطر خدا به جنگ ادامه دادند .
دشمنان امام حسین آدم های بدی بودند که حتی به به بچه خیلی کوچک امام حسین (ع) که ۶ ماهش بود رحم نکردند و او را شهید کردند. ولی یاران امام حسین خیلی شجاع بودند و از دشمن نمی ترسیدند و دوست داشتند به خاطر امام حسین جانشان را فدا کنند. به همین خاطر است که ما آنها را خیلی دوست داریم و خدا هم آنها را خیلی دوست دارد.
ما حضرت ابوالفضل (ع) را هم خیلی دوست داریم . حضرت ابوالفضل برادر امام حسین است . وقتی بچه های امام حسین خیلی تشنه بودن حضرت ابوالفضل رفت تا برای آنها آب بیاورد ولی وقتی به کنار نهر آب رسید با اینکه خودش خیلی تشنه بود از آن آب نخورد چون دوست داشت اول امام حسین و بچه های امام حسین آب بخورند . وقتی حضرت ابوالفضل داشت برای بچه ها آب میاورد در راه شهید شد .
با این که او خیلی قوی و شجاع و مهربان بود ولی جانش را به خاطر بچه های امام حسین فدا کرد. به همین خاطر مردم هر سال روز عاشورا و تاسوعا به یاد امام حسین و حضرت ابوالفضل و ۷۲ یار شجاع امام حسین و بچه های امام حسین مراسم عزاداری میگیرند و به روضه و هیات میروند .
نتیجه گیری :
ما باید سعی کنم از زندگی امام حسین و یارانش درس شجاعت بگیریم
و آدم های خوبی باشیم تا امام حسین ( ع ) ما را دوست داشته باشد.
******************
انشا در مورد محرم (برای نوجوانان)
مقدمه :
با نام خداوند بزرگ قلم را در دست میگیرم
و انشای خود را در مورد علت واقعه تلخ عاشورا آغاز میکنم.
متن انشا :
وقتی امام حسن (ع) شهید شد امام حسین (ع) به امامت رسید . معاویه نیز پس از سال ها ظلم و ستم در حالی که حاکمی فاسد بود مرد و بر خلاف عهد نامه ای که با امام حسن (ع) امضا کرده بود پسرش یزید را که فردی بود فاسد و شراب خوار و بی کفایت پس از او به حکومت رسید. او در حکومت داری خود هر آنچه پیامبر در حکومت و حکومت داری به مسلمانان سفارش کرده بود زیر پا گذاشت و طبق روش پدرش به ظلم و ستم پرداخت . او به حاکم شهر مدینه شهری که امام حسین در آن زندگی میکرد دستور داد از امام حسین بیعت بگیرد.
اما امام حسین هرگز با فردی فاسد مثل یزید بیعت نمیکرد به همین دلیل با یاران و خانواده اش به سوی مکه رفت . مردم کوفه که مردمی پیمان شکن و ترسو بودند هزاران نامه به امام حسین نوشتند و از او دعوت کردند به کوفه برود و به او قول دادند از اون حمایت کنند در کنار او با یزدید بجنگند . امام حسین ابتدا مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد اما مردم کوفه فریب خورده و پیمان شکنى کردند و مسلم را در شهر کوفه تنها رها کرند تا شهید شد.
امام حسین (ع ) با خانواده ، فرزندان و یارانش به طرف کوفه رفت و در نزدیکى کوفه بود که متوجه پیمان شکنى کوفیان شد.عبیداللّه بن زیاد حر بن یزید ریاحى را براى مقابله با امام حسین (ع ) اعزام کرد. سپس لشکری به فرماندهی عمر بن سعد با سى هزار نفر به کربلا فرستاد. او به عمر بن سعد وعده حکومت ری در برابر شهادت امام حسین (ع) را داده بود .
عمر بن سعد به طمع حکومت رى به کربلا رفت و با خبیثانه ترین و شیطانی ترین روشن ها به جنگ با نواده پیامبر پرداخت . او دستور داد آب را بر امام حسین (ع ) و یارانش ببندند. در نهایت همه ۷۲ تن یار امام حسین (ع ) با ایمان و شجاعت جنگیدند و روز دهم محرم (عاشورا) با عزت ، رشادت و آزادگى به شهادت رسیدند.
نتیجه گیری :
واقعه تلخ عاشورا رقم خورد .اما این تلخی و مظلومیت قرن ها چراغ راه انسانیت گشت و آموخت زندگی ارزش تحمل ظلم و ستم را ندارد. آموخت ظالم همواره نابود شدنی است در صورتی که یاد و عشق حسین و حسینیان تا قیامت در قلب مسلمان و کافر باقی خواهد ماند .