انشا درباره اخلاق خوب و بد

انشا درباره اخلاق خوب و بد

انشا درباره اخلاق خوب و بد

***********

تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

همه ما انسانها با توجه به خانواده و محیطی که در ان زندگی میکنیم و بزرگ میشویم شخصیت و اخلاق مخصوص خود را داریم. هرکس باتوجه به فرهنگ محیط و اصالت و خانواده اش رفتار و برخورد خواصی دارد.

پس عوامل بسیاری از جمله اصالت ، خانواده محیط زندگی و فرهنگ و… میتواند در اخلاق هر فرد تاثیر بسزایی داشته باشد.ولیکن چه بهتر که انسان با رفتار و اخلاق خوب و نیک که هم خدا بپسندد هم بنده خدا با دیگران برخورد کند.

ما نباید توقع داشته باشیم که در قبال هر رفتار نیک ما دیگران نیز برخورد خوب و نیک از خودشان نشان دهد.ممکن است اگر زیاد اخلاق خوب و نیک داشته باشیم و به دیگران نیکی بیش از حد کنیم طرف مقابل اشتباه برخورد کرده و به منظور منفی بردارد در اینجاست که سعدی شیرازی می فرماید:((نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند.

پس در هر برخورد ی حتی نیکی یاید تعادل را حفظ کرد یعنی نه اینقدر نیک باشیم ک به قول سعدی دبگران خیال بد کنند،نه بد باشیم ک تنها بمانیم و نتوانیم کسی را در کنار خود نگه داریم .

نتیجه میگیریم تعادل در هر چیزی حتی برخورد با دیگران خوب است و ما باید در حد امکان رفتار بد دیگران را با اخلاق و برخورد خوب به او نشان دهیم تا طرف مقابل متوجه اشتباه خود شود.

*****************

اگر قرار باشد به یک آدم نمره بدهید، اول به رفتار و اخلاقش نگاه می‌کنید. بعد اگر رفتارش به دلتان بنشیند، می‌گویید خوب است یا بد. اصلا خوب بودن و بد بودن آدم ها، یا دوست داشتن یا نداشتن آنها، بستگی بسیار زیادی با رفتار و اخلاقی که آن ها به ما نشان می‌دهند دارد. چون همین رفتار و اخلاق است، که می‌تواند آنها را پیش ما محبوب کند یا از چشم ما بیندازد و باعث شوند دوست‌شان داشته باشیم یا از آن‌ها متنفر باشیم. حسن خلق یا اخلاق نیکو داشتن، یکی از صفتهایی است که آدمها را عزیز می‌کند هم برای مردم، هم برای خدا.

 

حکایتی از حضرت علی (ع) در مورد اخلاق خوب

علی (علیه السلام) و کاسب بی ادب:

در ایامی که امیرالمومنین (علیه السلام) زمامدار کشور اسلام بودند، اغلب به سرکشی بازارها می رفتند و گاهی به مردم تذکراتی می دادند.

روزی از بازار خرما فروشان گذر می کردند، دختر بچه ای را دیدند که گریه می کند، ایستادند و علت گریه اش را سۆال کردند. او در جواب گفت: آقای من یک درهم داد خرما بخرم، از این کاسب خریدم به منزل بردم امّا نپسندیدند، حال آورده ام که پس بدهم کاسب قبول نمی کند.

حضرت به کاسب فرمود: این دختر بچه خدمتکار است و از خود اختیاری ندارد، شما خرما را بگیر و پولش را برگردان.

کاسب از جا حرکت کرد و در مقابل کسبه و رهگذرها با دستش به سینه امام علی (علیه السلام) زد که او را از جلوی دکانش رد کند.

کسانی که ناظر جریان بودند آمدند و به او گفتند، چه می کنی این علی بن ابیطالب (علیه السلام) است!!

کاسب خود را باخت و رنگش زرد شد، و فوراً خرمای دختر بچه را گرفت و پولش را داد.

سپس به حضرت عرض کرد: ای امیرالمومنین (علیه السلام) از من راضی باش و مرا ببخش.

حضرت فرمود: چیزی که مرا از تو راضی می کند این است که: روش خود را اصلاح کنی و رعایت اخلاق و ادب را بنمایی.

***************

تعریف اخلاق
واژه «اخلاق» از نظر لغوی جمع «خُلْق» به معنای خوی، طبع، سجیه و عادت است، اعمّ از این‌که آن سجیه و عادت نیکو باشد یا زشت و بد. اما غالباً اخلاق را تنها بر عادات نیکو و فضایل اخلاقی اطلاق می‏‌کنند و آن‌را در مقابل رفتار زشت و ضد اخلاق به کار می‏برند.
«اخلاق» عبارت است از ملکه‏‌ای نفسانی که مقتضی صدور کارها از انسان بدون نیاز به فکر و اندیشه است. به بیان دیگر اخلاق کیفیتی برای نفس آدمی است که رفتارهایی متناسب با آن از انسان بروز می‏‌کند.
توضیح این‌که انسان در ابتدا اعمال و رفتار را با سختی انجام می‌دهد؛ مانند کودک که ابتدا به راحتی نمی‌تواند پستان مادر را بمکد؛ اما در اثر تکرار و ممارست به آن عادت پیدا می‌کند؛ به‌گونه‌ای که بعد از مدتی این‌کار را به راحتی انجام می‌دهد؛ این حالت و کیفیت را ملکه نفسانی و «اخلاق» می‌گویند. بنابراین رفتار، در اثر تکرار تبدیل به اخلاق یعنی خلق و خو و سجیه می‌شوند، و مجدداً همین اخلاق و خلق و خو موجب بروز رفتار متناسب با خود می‌شوند.
 
تأثیر اخلاق در زندگی دنیوی
با توضیحی که در باره اخلاق داده شد، تأثیر اخلاق بر زندگی دنیوی روشن شد؛ زیرا رفتارهایی که بدون فکر و اندیشه و به راحتی از انسان‌ها سر می‌زند در اثر وجود ملکات و خلق و خویی است که طی سالیانی طولانی در شخص به وجود آمده و روزبروز رشد کرده و تقویت شده است؛ یعنی اگر افراد دارای رفتار درست و صالحی هستند در اثر این است که اخلاق درست دارند و از فضایل اخلاقی برخوردارند؛ و اگر رفتار برخی از انسان‌ها زشت و ناهنجار است، کشف می‌کند که اخلاق ناپسند و رذیله دارند
تأثیر اخلاق در زندگی اخروی
برای درک تأثیر اخلاق در زندگی اخروی باید به این نکته توجه داشت که زندگی اخروی نتیجه و ثمره اخلاق و رفتارِ این دنیا است؛ یعنی در آخرت فرصت و میدان عمل به انسان داده نمی‌شود؛ انسان در آخرت مهمان سفره‌ی اعمالی است که در این دنیا انجام داده است. علاوه بر این از نظر مباحث فلسفی و اخلاقی، ملکات نفسانی، خلق و خو و اخلاق در عوالم پس از مرگ نیز همراه انسان هستند و انسان با آنها محشور می‌شود.
به عبارت دیگر، «هر چند صورت ظاهر عمل در این‌جا حرکت است، راه می‌رود، حرکت است، فکر می‌کند، حرکت است، می‌نویسد، حرکت است، طواف می‌کند، جهاد می‌رود، تعلیم می‌دهد، حرکت است، و همه احوال و اطوار او در این نشأه حرکت است، و حرکت عرض است و متصّرم است و دوام ندارد و پایدار نیست، اما از همین عرض‌ها در سرّ و باطن انسان، اخلاق‏ ثابتى به نام ملکات‏ تقرّر می‌یابد و ساخته می‌شود که حقیقت و هویّت انسان و قدر و ارزش آن، همان حقایق و همان ملکات او است».
برخی از حکیمان در این باره می‌گویند: «جزا در طول عمل، بلکه نفس عمل است و هر کسى مجموعه کردار و نیات خویش است، و جمیع اعمال و نیاتش بذرهایى است که در خود می‌افشاند و خود همان بذرها می‌شود، و اخلاق‏ وى ملکات‏ ذاتش و صفات لازمش می‌گردند و همیشه با آنها محشور است، و آنها او می‌شوند و او آنها».
مولوی نیز می‌گوید:
اى دریده پوستین یوسفان‏
گرگ برخیزى از آن خواب گران‏
گشته گرگان یک بیک خوهاى تو
مى‏درانند از غضب اعضاى تو
آن سخنهاى چو مار و کژدمت‏
مار و کژدم گردد و گیرد دمت‏
زانیان را گند اندام نهان‏
خمر خواران را بود گند دهان‏
حشر پر حرص خس مردار خوار
صورت خوکى بود روز شمار
سیرتى کان در وجودت غالبست‏
هم بر آن تصویر حشرت واجب است‏.
این حکیمان این نظریه را مستفاد از آیات و روایات نیز می‌دانند؛ مانند: آیه شریفه «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ»؛ بگو هر کس بر حال و هوا و ساختار نفسانى خود عمل می‌کند. و آیه «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»؛ و آن‌گاه که همه حیواناتِ وحشى، محشور شوند.
مانند این روایت که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «ده طائفه از امّت من به طور پراکنده محشور می‌شوند. خداوند آنها را از میان مسلمانان، مشخّص فرموده و صورت بعضى از آنها به شکل میمون و بوزینه و برخى را به صورت خوک و بعضى هیکل‌شان معکوس و وارونه است؛ پاهایشان بالا و صورتشان پایین آن‌گاه به صورتشان بر روى زمین کشیده می‌شوند؛ بعضى از آنها نابینایند و رفت و آمد می‌کنند و بعضى کر و گنگ هستند؛ بعضى زبان‌هاى خود را می‌جوند پس چرک از دهانشان جارى می‌شود که اهل محشر از بوى گند آن ناراحت می‌شوند؛ برخی دست و پایشان بریده و بعضى از ایشان، بر شاخه‏‌هایى از آتش آویزانند؛ گروهی از آنها عفونت‌شان از مردار گندیده بدتر است؛ و بعضى از ایشان به لباس‌هایى از مس گداخته شده در آتش که چسبیده به بدنشان است پوشیده‌اند...
***********************
 

اخلاق خوب یکی از عوامل موفقیت هر فردی در جامعه است. انسان های خشن و بد اخلاق تنها و بدون دوست می مانند. پیامبر اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله هدف از بعثت و رسالتش را تکمیل اخلاق و ارزش های انسانی می داند. «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»(بحار الانوار، ج۶۷، ص ۳۷۲)

قرآن یکی از عوامل موفقیت حضرت رسول را اخلاق خوب ایشان می داند:«فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛ رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوی گردانید و اگر تند خو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو متفرق می‏شدند»(آل عمران، ۱۵۹)

براساس آیه مذکور، اگر پیامبر اسلام، بداخلاق، تند خو و خشن بود؛ کسی اطراف ایشان جمع نمی شد و در جامعه تنها می ماند. ولی اخلاق فاضله پیامبر باعث شد که عرب جاهلی و بدور از هر نوع سواد و تمدن، جذب ایشان شود و برای اهداف ایشان، همه زندگیش را فدا کند.

روزی یکی از آقایان که اهل حال بود در خدمت مرحوم آیت الله بهاء الدینی نشسته بود و گفت: آقا حالتی پیدا کرده ام که از اجتماع بدم می آید، می خواهم منزوی شوم. آقا فرمود:

«نخیر. تمام ناراحتی عمر شما به اندازه ی یک ساعت پیامبر صلّی الله علیه و آله نیست. شما نیمچه آدم ها می خواهید منزوی شوید. شما باید در اجتماع باشید، که با برخورد شما مردم چیز بفهمند. شماها برکات پیامبر را می خواهید، امّا زحمات را نمی خواهید و از زیر بار آن می خواهید فرار کنید. پاشو؛ پاشو، برو سر جای خود بنشین. در ادامه، فرمود: این که درباره ی پیامبر صَلّی الله علیه و آله آمده است که «اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم»(قلم، ۴) خُلق عظیم، این بود که پیامبر می دید آن ها آدم نیستند و طردشان نمی کرد و با هر کس به اندازه ی فهم و درکش روبرو می شد.»

عقل کلّ (پیامبر) را می گفتند، مجنون و دیوانه است . خداوند می فرماید: «ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ»(سبا، ۴۶) می دید نمی شود سر به سر آن ها گذاشت. به حرف همه گوش می داد. می گفتند: «هُوَ اُذُنُ؛ او گوش است»(توبه، ۶۱) یعنی مطالب حالیش نیست. غافلند که همه را می فهمد و مطابق استعداد آن ها عمل می کند.

می آمدند و می خوابیدند که حدیث بگو و نمی فهمیدند که نباید این طور بی ادبی کنند. آن افق عالی پیامبر صلّی الله علیه و آله و این فکر منحط و پست این ها و این که آمده است: «ما اُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ ما اُوذیتُ؛ هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد»(بحار الانوار، ج ۳۹، ص ۵۵) جهتش شاید همین بود.

اگر کسی می خواهد تنها نباشد و در جامعه و در منزل محبوب دلها باشد؛ باید خوش اخلاق باشد و در غیر این صورت حتی نزدیکترین افراد او را دوست نخواهند داشت.

برخی از نکات اخلاقی که باید در مدرسه رعایت کرد:

۱- رعایت نظم و انضباط

۲-همکاری با اولیاء مدرسه

۳-رعایت نظافت و بهداشت

۴-برخورد مناسب به هم مدرسه ای ها

۵-پرهیز از غیبت، تهمت و …

۶-اظهار محبت به دوستان

۷-عرض سلام و احوالپرسی با دوستان

۸-بلند نکردن صدا در برابر اساتید و دوستان

۹-مسخره نکردن دیگران

۱۰-   تعارف کردن خوراکی ها

۱۱-   فاش نکردن همه اسرار زندگی

۱۲-   صمیمی بودن با دوستان

۱۳-   کمک دوستان در هنگام گرفتاری

۱۴-   کمک درسی به دوستانی که ضعیف ترند

۱۵-   نپوشیدن کفش و لباس هایی که بوی عرق می دهد

۱۶-    دادن جزوه، یادداشت و یا لوازم التحریر به دوستی که نیاز دارد

۱۷-   رعایت ادب هنگام ورود و خروج از مدرسه

۱۸-   رعایت نوبت در همه چیز.

*********************

مقدمه:

قطعا رفتار خوب در زندگی هر کسی می تواند تاثیرات خاصی داشته باشد، این که مدام با دیگران درگیر نشویم و بر سر هر چیزی ناراحتی را وارد زندگی مان نکنیم، هم به دیگران کم تر آسیب می شود و هم خودمان تحت تاثیر این شرایط قرار نمی گیریم، بهتر است که به یاد داشته باشید نخستین کسی که از فتار های پر از پرخاش آسییب می بیند، خودش است.

تنه انشاء:

همه باید بیاموزیم که دیگران مسئول تحمل رفتار های بد و اخلاق های منفی ما نیستند، بهتر است در بیشتر مواقع سعی در تقویت روحیه خودمان داشته باشیم که کم تر با لحظات تلخ و سخت روبرو شویم. می توانیم بجای اخلاق بد و فتار های زشت، به خوش رفتاری خودمان افتخار کنیم.

این بسیار زیبا است که کار ها و اهدافمان را با لبخند پیش ببریم، ممکن است در نقطه ای از زندگی صاحب قدرت باشیم، اما به این معنی نیست که باید رفتار بدی داشته و نسبت به دیگران زورگویی را در اولویت اول قرار دهیم. آموختن این که هر کسی ممکن است خصوصیات مثبت اخلاقی داشته باشد که از نظر ما ناشناخته است بسیار به بهبود شرایط جامعه کمک می کند.

در کنار تمامی تفاوت های شخصیتی که انسان ها با یکدیگر دارند، باید درک کنیم که هر کسی ممکن است ویژگی های خوب و بدی داشته باشد، برخی از آن ها وابسته به سلیقه هستند و ما نمی توانیم درباره آن ها قضاوت کنیم. سعی کنیم دیگران را با رفتار هایی از خود در یک زمان خاص و یک بار برخورد قضاوت نکنیم.

نتیجه گیری:

هر کسی می تواند شخصیت متفاوتی داشته باشد، در واقع رفتار خوب تنها به این معنی نیست که ما باید همواره شاد باشیم و یا این که دیگران را به شادی واداریم، همین که به تفاوت های رفتاری دیگران اهمیت دهیم و از آن ها بخواهیم مشکلات و گرفتاری هایشان را با ما در میان بگذراند و در مواقع لازم به آن ها کمک کنیم قطعا می توانیم فرد مثبتی در جامعه باشیم.

دیدگاه های مختلفی در مورد رفتار های انسان ها با یکدیگر وجود دارد، ما باید به همه احترام بگذاریم.