انشا جدید و جالب درباره عید قربان

انشا جدید و جالب درباره عید قربان

اگر شما دانش آموزید و به مناسبت عید قربان از شما انشا یا تحقیق خواسته اند یا پدر مادر دانش آموزانی هستید که باید به کودکان خودو کمک کنید در مورد عید قربان یا داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل انشا بنویسند این مطلب برای شما مفید خواهد بود :

انشاء شماره ۱

موضوع انشا عید قربان 

به نام خدا

عید قربان ریشه در دوران قبل از تاریخ بشر دارد. انسان‌های اولیه برای به دست اوردن ترحم خدایان دست به قربانی کردن حیوانات و انسان‌ها می‌زدند. این سنت در اسلام نیز پذیرفته شده‌است.در روایات مختلف دین اسلام آمده‌است که ابراهیم در سن بالا دارای فرزندی شد که او را اسماعیل نام نهاد و برایش بسیار عزیز و گرامی بود. اما مدتها بعد، هنگامی که اسماعیل به سنین نوجوانی رسیده بود، فرمان الهی چندین بار در خواب به ابراهیم نازل شد و بدون ذکر هیچ دلیلی به او دستور داده شد تا اسماعیل را قربانی کند.

او پس از کشمکشهای فراوان درونی، در نهایت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر می‌روند و ابراهیم آماده سر بریدن فرزند محبوب خود می‌شود. اما به هنگام انجام قربانی اسماعیل خداوند که او را سربلند در امتحان می‌یابد، گوسفندی را برای انجام ذبح به نزد ابراهیم می‌فرستد. این عید هر ساله در کشورهای اسلامی برگزار می شود و در این روز همه به دیدن حاجی های فامیل رفته و از او دیدن می کنند.

انشا عید قربان

برگزار کردن مراسم قربانی در این عید بر همه واجب نیست و تنها بر زائران کعبه در مراسم حج واجب است، اما بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را قربانی کرده و گوشت آنرا بین همسایگان و مستمندان تقسیم می‌کنند .در روایت‌های مکرری نقل شده که در روز عید قربان، قربانی کنید تا گرسنگان و بیچارگان نیز به خوراک برسند.حاجیان در این روز پس از به پایان رساندن مناسک حج، حیوانی را ذبح می‌کنند

پس از قربانی آنچه بر آنان در حال احرام، حرام شده‏ بود – مانند نگاه کردن در آینه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو -، حلال می‌گردد و با توجه به اینکه حج، یکی از عبادتهای بسیار مهم در اسلام است، توانایی به انجام رساندن آن نیز برای هر مسلمانی بسیار شادی آور است، در نتیجه، روزی که پس از انجام وظایف‏ سنگین حج، به عنوان جایزه الهی و اتمام احرام پیش می‌آید را عید می‌دانند.

انشا درباره عید قربان

 


انشاء شماره ۲

موضوع انشا عید قربان 

به نام خدا

عید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که یادآور زیباترین نمونه تعبّد انسان در برابر خداوند متعال است. عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق است. فدا کردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام بود که عید قربان یادآور آن است.

اسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشن گیرند تا این اصول و ارزش های الهی را همواره مدّنظر داشته باشند و همواره برای تبعیّت از دستورات خداوند و کسب رضایت الهی آماده هرگونه ایثار و فداکاری باشند.ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی که ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت.

انشا در مورد عید قربان

در صبحی دلکش، اسماعیل دست در دست پدر، در صحرای منی، به سوی قربانگاه پیش رفت و خوشحال بود از این که خداوند متعال، او را برگزیده است. آن گاه ابراهیم با دست هایی محکم و استوار خنجر در حنجره اسماعیلش نهاد تا سر از پیکر عزیزش جدا کند. تیغ بر گلوی فرزند می چرخید، ولی نمی برید. گویی معجزه ای رُخ داده بود. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد.

انشا درباره عید قربان

ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خد گوارایت باد! امروز نیز حاجیان، در موسم حج، به درگاه خداوند قربانی می کنند تا بگویند: خداوندا! ما نیز چون ابراهیم تسلیم توییم. پس در این روز زنجیرهای اسارت و تعلقات را می بریم تا بیش از پیش به تو نزدیک شویم.
قرآن کریم، ضمن بیان داستان های آموزنده، که از مهمترین برنامه های تربیتی آن کتاب الهی است، نمونه هایی از مقامات والای انسان های واقعی را نشان می دهد، تا هدف از این دستورات متین آسمانی را به بشر بفهماند. قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند، مطلوب اساسی نیست، بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دل های پاک و جان های منزه است.

انشا درباره ی عید قربان

خداوند در قرآن می فرماید: پس همین که ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، او را بر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم که ای ابراهیم! بحق، تصدیق مأموریت در خواب نمودی و مابه نیکوکاران این چنین پاداش می دهیم.
و این گونه بود که ابراهیم و اسماعیل به عموم جهانیان نشان دادند که آنچه عیار گوهر انسانیّت را بالا می برد و او را موجودی شریف می گرداند، همان حالت خضوع و تسلیم در برابر حق تعالی است.

 


انشاء شماره ۳

موضوع انشا عید قربان 

این انشا مناسب کودکان است

به نام خدا

یکی ازپیامبرهای خوب خدا اسمش حضرت ابراهیم بود . او بک پسر داشت که اسمش اسماعیل بود یک روز یکی از فرشتگان خوب خدا که اسمش جبراییل بود پیش حضرت ابراهیم آمد و گفت:خداوند به تو فرمان میدهد که حضرت اسماعیل را به ما هدیه بدهی حضرت ابراهیم با خودش گفت:من که یک پسر بیشتر ندارم ولی چون خدا گفته باید حرفش را گوش کنم .

به همین دلیل به حضرت اسماعیل جریان را گفت وحضرت اسماعیل هم گوش کرد .حضرت ابراهیم همراه پدرش به بالای کوه رفتند تا آنجا این کار را انجام دهند وقتی به آنجا رسیدند حضرت ابراهیم که می خواست اسماعیل را هدیه بدهد. ناگهان صدای گوسفندی شنیده شد .فرشته خدا جبراییل به آنجا آمد و گفت:خدا این گوسفند را برای تو فرستاده تا آن را به جای اسماعیل هدیه بدهی ابراهیم خیلی خوشحال شد وگوسفند را قربانی کرد وگوشتش را بین فقرا تقسیم کرد .

ابراهیم واسماعیل خیلی خوشحال شدند که به حرف خداگوش کرده بودند.وفهمیدند که خدا میخواسته آنان را امتحان کندو آنها  امتحان را خوب داده بودند. ما مسلمانان این روز را جشن میگیریم و به آن عید قربان میگوییم تا همیشه یادمان بماند در هر شرایطی باید به حرف خدا گوش کنیم . مثل حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل که به حرف خدا گوش کردند .

انشای عید قربان

 


انشاء شماره ۴

موضوع انشا عید قربان 

به نام خدا

عید قربان یکی از اعیاد مهم مسلمین است که برخلاف بسیاری از اعیاد، مورد اختلاف نیست؛ چراکه همه فرق مسلمین این روز را عید محسوب می کنند؛ لذا در دعای مخصوص قنوت نماز عید می خوانیم: «اللهم انی اسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا…؛ بارالها! به حق این روزی که آن را برای مسلمانان عید و برای محمد(صلی الله علیه واله) ذخیره و شرافت و کرامت و فضیلت قراردادی…» و بدین گونه عید را فقط مخصوص مؤمنین ندانسته، همه مسلمین را در آن سهیم می دانیم و اعتقاد داریم این گردهمایی عظیم رهیافتی برای رسیدن به اعتصام به حبل الله است که یکی از مهم ترین دستورات اجتماعی اسلام است.

موضوع انشا عید قربان

بنا بر این با توجه به مباحث مطرح شده، مناسک حج که در اوج عظمت آن عید قربان قرار دارد، علاوه بر رسیدن به توحید عاملی است مؤثر برای نیل به انسجام و همبستگی هر چه بیشتر مسلمانان. لذا بزرگان دینی ما به این مسأله بارها تأکید کرده اند که بهترین عمل در این روز برائت از مشرکین و شیاطین حقیقی عالم است و این مهم میسر نمی شود مگر با انسجام و همدلی تمامی مسلمین با هر فکر و عقیده و مسلکی که باشند. حجاج در ادامه اعمال روز عید با کوله باری از عقیده و جهاد، رو به سنّت قربانی می آورند و آن را به پیشگاه پروردگار هدیه می کنند و به دستور الهی جامه عمل می پوشانند که فرمود: «فـَمَنْ تَمَتَّعَ بِالعُمْره اِلَی الحَجِّ فـََمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ.»

انشا با موضوع عید قربان

آن کسی که به قربانگاه می رود و گوسفندی را ذبح می کند، در حقیقت با حرکتی نمادین عزم از میان بردن هوس ها و وابستگی هایش را می کند و آماده ایثار و فداکاری می شود. این عمل را از آن جهت که عبادت و وسیله تقرّب به خداست، قربان گویند. چنان که امام سجاد(علیه السلام) ضمن پرسشی از شبلی پرسیدند: «آیا به هنگام سربریدن قربانی، نیت کردی که با تمسک به حقیقت تقوی و ورع حلقوم طمع را قطع کنی … »

 


انشاء شماره ۵

موضوع انشا عید قربان 

به نام خدا

عید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که در روز دهم ذیحجه هر سال برگزار می شود. در این روز که حاجیان پس از وقوف در عرفات و مشعر به منی می روند و رمی جمره می کنند. یکی دیگر از واجبات حج که قربانی کردن ( شتر یا گاو و یا گوسفند) است را انجام می دهند و این روز را جشن می گیرند. گاو و شتر و گوسفند قربانی می کنند و به دوستان و مستحقان می دهند و نماز مخصوص عید خوانده می شود. مراسم این عید در شیراز به طرز بسیار با شکوهی برگزار می گردد. این عید را عید قربان می نامند و معتقدند که این روز همان روزی است که حضرت ابراهیم خواست پسرش اسحق را (که او را سماعیل می نامند ) برای خداوند قربانی کند.

مقاله و انشا عید قربان

از چند روز قبل از فرارسیدن این عید، هر خانواده ای سعی می کند گوسفندی خوب خریداری کند تا آن را قربانی نماید و به همین دلیل هم آن را گوسفند قربانی می نامند .آنها از این گوسفند خیلی خوب نگاهداری و مراقبت به عمل می آورند گوسفند مزبور باید کاملاً سالم باشد و هیچ نوع لک یا خالی نداشته باشد تا نموداری از پاکی و پاکدامنی اسحق باشد. روز عید که فرارسید قربانی را که با نوارهایی از پارچه هایی رنگارنگ و مهره های الوان و چیزهای دیگر تزیین می کنند و صورت و دست و پا و سایر قسمت های بدنش را با حنا رنگ می کنند. همسایه ها متقابلاً به دیدن یکدیگر می روند و با ادای جمله عید شما مبارک به هم تهنیت و تبریک می گویند.

تحقیق انشا عید قربان

وقتی گوسفندان قربانی ذبح شد، بدن آن را قطعه قطعه می کنند و به دوستان و اقوام و افراد فقیر می دهند. بعضی ها هیچ  چیز از آن را برای خود نگاه نمی دارند، اما همه مسلمانان خود را موظف می دانند که مقداری از گوشت حیوان قربانی شده را به افراد فقیر بدهند تا  بتوانند غذای خوبی با آن درست کنند. در این روز ایرانی ها غزلیات و اشعاری را که به مناسب این عید سروده شده اند و از حفظ دارند، مرتباً در کوچه و خیابان می خوانند و سراسر این روز در شیراز به جشن و شادمانی می گذرد

انشا عید قربان

نماز عید و قربان در زمان حضور امام علیه السلام واجب است و بایدبه ماعت‏خوانده شود، و در زمان ما که امام علیه السلام غایب است مستحب مى‏باشد. و احتیاط واجب آن است که آن را به جماعت نخوانند، ولى به قصد رجاء مانع ندارد. و چنانچه ولى فقیه یا ماذون از طرف او اقامه جماعت نماید،اشکال ندارد. وقت نماز عید قربان از اول آفتاب روز عید است تا ظهر. مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنند و زکات فطره را هم بدهند بعد از نماز عید را بخوانند.

 

****************

 

 

موضوع انشا عید قربان

امروز چند انشا زیبا درباره عید قربان را آورده ایم، عید قربان از مهم ترین عیدها برای مسلمانان اسـت. روز عید قربان در تمام کشورهایی با دین رسمی اسلام تعطیل رسمی می‌باشد، برخی کشور هـای مسلمان عید قربان و عید فطر را تا سه روز تعطیل اعلام می کنند. دراین قسمت از زنگ انشا مجله پارس ناز چند انشا زیبا در مورد عید قربان رابه اشتراک میگذاریم، همراه با مـا بمانید.

 

انشاء شماره یک درباره امتحان خداوند از حضرت ابراهیم

ابراهیم و اسماعیل آرام آرام قدم برمی‌دارند. و پرنده‌ها از امتداد گامهایشان پرواز میکنند. قدم بر می‌دارند ودر تمام ثانیه‌های پیشگام باران می‌بارد. آسمان سنگین اسـت. خورشید چشمانش را می‌بندد و زمین در درون خود بخود می‌پیچد.

 

همه ی از درد و رنج پدری کـه پسرش رابه قربانگاه میبرد. سخت اسـت دل کندن، سخت اسـت ندیدن و نبودن اما خدا خواسته اسـت و این ابراهیم نبی اسـت کـه از شوق رضایت پروردگار تنها پسرش رابه قربانگاه میبرد.

عشق مثل پروانه‌ای بیخبر روی شانه‌اش مینشیند. ستاره‌ها بـه زمین می آیند و ماه پیشانی بلندش را سجده میکند. ابراهیم علیه السلام میرود تا در مسلخ عشق پسرش اسماعیل رابه اذن خدا قربانی کند. میرود تا رها شود از تعلقات زمین تا برسد بـه آسمان برسد بـه ملکوت خدا. می رود تا رها شود از بندهای نیاز تا بـه بی‌نیازی پروردگارش متصل شود. تا عشق برای همیشه سبز باشد و بندگی تا ابد شکوفه بار.

اما خدایا چـه سخت و توان فرساست این آزمایش. در دل ابراهیم آشوبی بپا اسـت و صدای امواجی پریشان را در قلبش می‌‌ توان حس کرد. اشک‌هایش چون پرده حریر چشمانش را پوشانده بود. خدایا از چـه بگویم از ماه یا خورشید از صحرا یا دشت از اشک یا عشق یا از خنجری کـه در برابر گردن اسماعیل بـه اذن خدا دیگر سخت نبود و توان مقاومت از دست داد. تیغ بر گلوی فرزند میچرخید، ولی نمیبرید.

و ناگاه ندای جانبخشی بـه گوش میرسد ندایی کـه تکه‌های شکسته قلبش رابه هم نزدیک میکند. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد. ابراهیم! تـو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خدا گوارایت باد!

آری خداوند بجای اسماعیل قوچی رابه قربانگاه فرستاد و پسر رابه پدر بخشید. آری ابراهیم سربلند بود، خنجر را رها کرد و اسماعیل را در آغوش کشید. ابراهیم نبی آرام می گیرد. او نمونه‌ی بالا از بزرگمردانی میشود کـه زندگی را زیبا دور میزند. و چنین روزی عید نام میگیرد عید عشق و ایمان، عید قربان.

****************

 

انشاء شماره دو درباره عید قربان

عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق اسـت. فدا کردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام بود کـه عید قربان یادآور آن اسـت. اسلام نیز خواسته اسـت کـه مسلمانان هر سال عید قربان را جشن گیرند تا این اصول و ارزش‌های الهی را همواره مدّنظر داشته باشند و همواره برای تبعیّت از دستورات خداوند و کسب رضایت الهی آماده هر گونه ایثار و فداکاری باشند.

 

ایثار و فدکاری پدری بنام ابراهیم و پسری بنام اسماعیل کـه هردو از بندگان بزرگ خداوند بودند. ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامیکه ابراهیم فرمان الهی رابه پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن کـه مرا از صابران خواهی یافت. خوشحال بود از این‌کـه خداوند متعال، وی را برگزیده اسـت. قرآن کریم، از مهم ترین برنامه‌های تربیتی آن کتاب الهی اسـت.

این کتاب نمونه‌هایی از مقامات والای انسان‌های واقعی را نشان میدهد، تا هدف از این دستورات متین آسمانی رابه بشر بفهماند. هدف قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند نیست، بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دل‌های پاک و جان‌های منزه اسـت. خداوند در قرآن می‌فرماید: پس همین کـه ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، وی را بر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم کـه ای ابراهیم!

بحق، تصدیق مأموریت در خواب نمودی و مابه نیکوکاران اینچنین پاداش میدهیم. و اینگونه بود کـه ابراهیم و اسماعیل بـه عموم جهانیان نشان دادند کـه آنچه عیار گوهر انسانیّت را بالا میبرد و وی را موجودی شریف می‌گرداند، همان حالت خضوع و تسلیم در برابر حق تعالی اسـت. امروز نیز حاجیان، در موسم حج، بـه درگاه خداوند قربانی می کنند تا بگویند: خداوندا! مـا نیز چون ابراهیم تسلیم توییم.

آری اکنون تـو حاجی در منایی، ابراهیمی، و اسماعیلت رابه قربانگاه آورده‌ای. اسماعیل تـو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ شغلت؟ پولت؟… در زندگی‌ ات تنها یک چیز هست کـه برای بـه دست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، او اسماعیل توست، اسماعیل تـو ممکن اسـت یک شخص باشد، یک حالت، یک وضع، و حتی، یک “نقطه ضعف”! انچه تـو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تـو را از رفتن بازمی‌دارد، انچه دلبستگی‌اش نمیگذارد تا پیام را بشنوی و حقیقت را ببینی.

*****************

 

انشا و متن ادبی در مورد عید قربان

ابراهیم و اسماعیل آرام آرام قدم برمی‌دارند. و پرنده‌ها از امتداد گامهایشان پرواز می‌کنند. قدم بر می‌دارند و در تمام ثانیه‌های پیشرو باران می‌بارد. آسمان سنگین است. خورشید چشمانش را می‌بندد و زمین در درون خود به خود می‌پیچد. همه از درد و رنج پدری که پسرش را به قربانگاه می‌برد. سخت است دل کندن، سخت است ندیدن و نبودن اما خدا خواسته است و این ابراهیم نبی است که از شوق رضایت پروردگار تنها پسرش را به قربانگاه می‌برد و عشق مثل پروانه‌ای بیخبر روی شانه‌اش می‌نشیند. ستاره‌ها به زمین می‌آیند و ماه پیشانی بلندش را سجده می‌کند.

ابراهیم علیه السلام می‌رود تا در مسلخ عشق پسرش اسماعیل را به اذن خدا قربانی کند. می‌رود تا رها شود از تعلقات زمین تا برسد به آسمان برسد به ملکوت خدا. می‌رود تا رها شود از بندهای نیاز تا به بی‌نیازی پروردگارش متصل شود. تا عشق برای همیشه سبز باشد و بندگی تا ابد شکوفه بار.

اما خدایا چه سخت و توان فرساست این آزمایش. در دل ابراهیم آشوبی به پا است و صدای امواجی پریشان را در قلبش می‌‌توان حس کرد. اشک‌هایش چون پرده حریر چشمانش را پوشانده بود. خدایا از چه بگویم از ماه یا خورشید از صحرا یا دشت از اشک یا عشق یا از خنجری که در برابر گردن اسماعیل به اذن خدا دیگر سخت نبود و توان مقاومت از دست داد. تیغ بر گلوی فرزند می‌چرخید، ولی نمی‌برید.

و ناگاه ندای جانبخشی به گوش می‌رسد ندایی که تکه‌های شکسته قلبش را به هم نزدیک می‌کند. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد. ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خدا گوارایت باد! آری خداوند به جای اسماعیل قوچی را به قربانگاه فرستاد و پسر را به پدر بخشید. آری ابراهیم سربلند بود، خنجر را رها کرد و اسماعیل را در آغوش کشید. ابراهیم نبی آرام می‌گیرد. او نمونه‌ی بالا از بزرگمردانی می‌شود که زندگی را زیبا دور می‌زند. و چنین روزی عید نام می‌گیرد عید عشق و ایمان، عید قربان.

 

 

عید قربان یادآور زیباترین نمونه تعبّد انسان در برابر خداوند متعال است. عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق است. فدا کردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام بود که عید قربان یادآور آن است. اسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشن گیرند تا این اصول و ارزش‌های الهی را همواره مدّنظر داشته باشند و همواره برای تبعیّت از دستورات خداوند و کسب رضایت الهی آماده هرگونه ایثار و فداکاری باشند.

ایثار و فدکاری پدری به نام ابراهیم و پسری به نام اسماعیل که هر دو از بندگان بزرگ خداوند بودند. ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی که ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت. خوشحال بود از این که خداوند متعال، او را برگزیده است.

قرآن کریم، ضمن بیان داستان‌های آموزنده، که از مهمترین برنامه‌های تربیتی آن کتاب الهی است، نمونه‌هایی از مقامات والای انسان‌های واقعی را نشان می‌دهد، تا هدف از این دستورات متین آسمانی را به بشر بفهماند. هدف قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند نیست، بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دل‌های پاک و جان‌های منزه است. خداوند در قرآن می‌فرماید: پس همین که ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، او را بر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم که ای ابراهیم! بحق، تصدیق مأموریت در خواب نمودی و مابه نیکوکاران این چنین پاداش می‌دهیم.

***************

 

اما خدایا چه سخت و توان فرساست این آزمایش. در دل ابراهیم آشوبی به پا است و صدای امواجی پریشان را در قلبش می‌‌توان حس کرد. اشک‌هایش چون پرده حریر چشمانش را پوشانده بود. خدایا از چه بگویم از ماه یا خورشید از صحرا یا دشت از اشک یا عشق یا از خنجری که در برابر گردن اسماعیل به اذن خدا دیگر سخت نبود و توان مقاومت از دست داد. تیغ بر گلوی فرزند می‌چرخید، ولی نمی‌برید.

و ناگاه ندای جانبخشی به گوش می‌رسد ندایی که تکه‌های شکسته قلبش را به هم نزدیک می‌کند. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد. ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خدا گوارایت باد! آری خداوند به جای اسماعیل قوچی را به قربانگاه فرستاد و پسر را به پدر بخشید. آری ابراهیم سربلند بود، خنجر را رها کرد و اسماعیل را در آغوش کشید. ابراهیم نبی آرام می‌گیرد. او نمونه‌ی بالا از بزرگمردانی می‌شود که زندگی را زیبا دور می‌زند. و چنین روزی عید نام می‌گیرد عید عشق و ایمان، عید قربان.

 

 

عید قربان یادآور زیباترین نمونه تعبّد انسان در برابر خداوند متعال است. عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق است. فدا کردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام بود که عید قربان یادآور آن است. اسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشن گیرند تا این اصول و ارزش‌های الهی را همواره مدّنظر داشته باشند و همواره برای تبعیّت از دستورات خداوند و کسب رضایت الهی آماده هرگونه ایثار و فداکاری باشند.

ایثار و فدکاری پدری به نام ابراهیم و پسری به نام اسماعیل که هر دو از بندگان بزرگ خداوند بودند. ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی که ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت. خوشحال بود از این که خداوند متعال، او را برگزیده است.

قرآن کریم، ضمن بیان داستان‌های آموزنده، که از مهمترین برنامه‌های تربیتی آن کتاب الهی است، نمونه‌هایی از مقامات والای انسان‌های واقعی را نشان می‌دهد، تا هدف از این دستورات متین آسمانی را به بشر بفهماند. هدف قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند نیست، بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دل‌های پاک و جان‌های منزه است. خداوند در قرآن می‌فرماید: پس همین که ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، او را بر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم که ای ابراهیم! بحق، تصدیق مأموریت در خواب نمودی و مابه نیکوکاران این چنین پاداش می‌دهیم.

 

******************

 

عید قربان یادآور حماسه بزرگ حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام و سربلندی آنان در آزمون بزرگ الهی به شمار می رود. همه فِرَق مسلمین این روز را عید محسوب می دارند. یکی از اعمال این عید بزرگ که سنت مؤکد نیز می باشد قربانی کردن است که مختص به حاجیان نبوده بلکه همه مسلمانان بسته به استطاعت مالی خویش می توانند قربانی کنند. در این ویژه نامه به فضیلت و اعمال عید قربان و فاجعه دردناک منا که به قربانی شدن مهاجران الی الله در این روز انجامید، پرداخته شده است.

روایت قربان«إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُک» پسر نازنینم! در خواب به من امر شده تو را در راه خدا قربانی کنم «فَانظُرْ مَاذَا تَرَی» نظر تو چیست؟! چقدر زیبا جواب داد این شیرین پسر: «یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ الصَّابِرِینَ» ای پدر! هرآنچه بدان مأموری انجام بده، ان شاءالله مرا از بندگان صبور و شکیبا خواهی یافت. خیال ابراهیم بیشتر آرام گرفت و وی بر داشتن چنین پسری خدای را سپاس و بر خود مباهات کرد. آن گاه پسر را با ملاطفت و مهربانی بسیار در آغوش فشرد و بوسه ای بر فرقش زد و دست محبت و نوازش بر سر و گیسوانش کشید.

ابراهیم به همراه اسماعیل، سعی را تمام کرد و سپس طواف نمود و در مقام خودش (مقام ابراهیم) دوگانه ای به جای آورد. آن گاه بَند و بُرنده تیز و پارچه پاکیزه برداشت و با اسماعیل به قربان گاه شتافت. او در این راه گام ها را بلند و با شتاب برمی داشت؛ زیرا معتقد بود در کار خدا باید تعجیل کرد. در بین راه، ابلیس چند مرتبه به سراغش آمد تا وسوسه اش کند، بلکه بتواند پس از این همه امتحان ها و ابتلاءها و سرسپردگی و بندگی ابراهیم، وی را از صراط حق بازدارد و به باطل کشاند. اما، مگر می توان ابراهیم را از راه حق منحرف نمود. ابراهیم با صلابت فوق بشری و با ابهتی راستین، بر نفس سرکش لگام عدم زد و شیطان را با سنگ راند و رمی جمره کرد؛ گویی گرگی درّنده را با کلوخی چند از خود دور می کند.

به منا رسیدند. بی درنگ دستان اسماعیلش را از پشت بست و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ را بر زبان جاری کرد و در حالی که برای آخرین بار با محبّت پدرانه سیمای نازنین اسماعیل را به تماشا نشسته بود.

 

چشم بر سپیدی گلوی اسماعیل دوخت و خنجر بُرّان را بر حنجرش آشنا ساخت. اما هر چه کشید، کارد تیز نبرید. ابراهیم بر قدرت دست افزود و با توانی دوچندان بر دسته چاقوی تیز فشار وارد کرد و آن را با شدت کشید؛ اما گویی از این چاقو، در عالم چاقویی کندتر وجود ندارد!

ناگاه ابراهیم از شدت عصبانیت کارد را بر سنگی در آن نزدیکی فرود آورد و آن سنگ به دو نیم شد. ابراهیم با تعجب و عصبانیت به کارد خطاب کرد که: ای چاقو! گلوی اسماعیلم را برای خدا نمی بُری، اما سنگ را خُرد می کنی؟! گویا چاقو به آواز درآمد که: ای ابراهیم! تو می گویی و می خواهی ببُرمش، اما خدا می گوید نَبُر.