انشا جدید و جالب درباره شاهنامه اخرش خوشه

انشا جدید و جالب درباره شاهنامه اخرش خوشه

داستان ضرب المثل شاهنامه آخرش خوشه چیست؟

روایت های متعددی است که ضرب المثلشاهنامه آخرش خوشه ” را به آن نسبت می دهند، ولی معروف ترین روایت این است که :

خوانندگان شاهنامه زمانی که به مدح و ستایش سلطان محمود غزنوی در شاهنامه می رسیده اند او را فردی خوب می دانسته اند و به او خوش بین بوده اند و او را ستایش می کرده اند که فردوسی را در به پایان رساندن شاهنامه کمک کرده است؛

اما کسانی که شاهنامه را تا آخر خوانده بودند می دانستند که در ابیات بعدی شخصیت واقعی او نشان داده خواهد شد و به بقیه توصیه می کردند که شاهنامه را تا آخر بخوانند و بعد درباره ی سلطان محمود غزنوی قضاوت کنند، و در پایان شاهنامه مشخص می شد که سلطان محمود فرد قدر شناسی نبوده است.

انسان های عاقل از این ضرب المثل برای کسانی استفاده می کنند که کارهای دور از عقل انجام دهند و بدی آن را کار نبینند و در راه انجام آن ها اصرار و پا فشاری کنند.

اما امروزه این ضرب المثل بیش تر برای موقعیت هایی استفاده می شود که کسی کاری را شروع کرده ولی به نظر می رسد کار از روش های درستی پیروی نمی کند اما در انتها مشخص می شود که پایان خوشی داشته است.

در واقع توصیه می شود که تا به انتهای کاری نرسیده ایم درباره آن کار نباید قضاوت کنیم زیرا ممکن است اتفاقات زیادی باعث شود انتهای کار خوب و یا بد شود.

زمانی که این ضرب المثل را به کسی می گوییم در حقیقت او را ترغیب می کنیم که با ما تا پایان کار صبر داشته باشد و پایان خوب کار ما را ببنید.

 

برداشت: باید از قضاوت های عجولانه پرهیز کرد و آخر هر کار را دید.

انشای دوم – گسترش و برداشت

گفته اند که ” شاهنامه آخرش خوش است ” اما آخر شاهنامه برای ایرانیان خوش نبود. انتهای شاهنامه با شکست ایرانیان به پایان می رسد، جایی که مقاومت های یزدگرد در برابر اعراب سودی نداشت و پیروز میدان نبرد، اعراب بودند.

برخی می گویند این ضرب المثل در واقع یک کنایه است، کنایه از شکست ایرانیان و خوش نبودن پایان شاهنامه برای ایرانیان و خوش بودن آن برای اعراب و آن ها این ضرب المثل را به کنایه گسترش دادند.

و نیز برخی این ضرب المثل را بر گرفته از داستان سلطان محمود غزنوی می دانند او که در ابتدا حامی فردوسی بود و بعد که ابیات شاهنامه طبق خواسته اش سروده نشد، آن چنان شد که کمر به قتل فردوسی بست، فردوسی از دست او گریخت و سپس آنچه که لایق او بود را سرود:

آیا شاه محمود کشور گشای
ز کس گر نترسی، بترس از خدای
که بد دین و بد کیش خوانی مرا
منم شیر نر، میش خوانی مرا

و در پایان چهره ی واقعی سلطان محمود غزنوی آشکار شد، شنیدن این سرگذشت صبوری و قضاوت نکردن را به ما یاد آوری می کند.

 

و یا شاید این ضرب المثل مفهوم پیروزی است، پیروزی پهلوانان ایران بر پهلوانان توران، اما ریشه هر چه که باشد این شاهنامه است که برای ما خوش و شیرین است، شنیدن داستان های پهلوانان بی مثال که جنگیدند و پیروز شدند.

خود شاهنامه و خواندن آن است که برای ما خوش است، شاهکاری که زبان پارسی را ماندگار کرد و اگر نبود ما اکنون به زبان دیگری تکلم می کردیم.

پایان شاهنامه خوش است” ما را دعوت به صبوری می کند تا از قضاوت عجولانه بپرهیزیم و به تماشای پایان کار بنشینیم کاری که ما انتظار داریم، پایان خوشی نداشته باشد اما پایان کار دور از انتظار ماست و آنچه در پایان خواهیم دید خوشی و پایان خوش است.

 

******************

 

مثل نویسی شاهنامه آخرش خوشه پایه دهم صفحه۱۲۲

مقدمه:

فردوسی، نویسنده ی بزرگ ایرانی که برای به گوش رساندن زبان فارسی تلاش بسیاری کرد خالق شاهنامه است که در آن حوادث بزرگ و کوچک که سرشار است از پندها و گفتار نیک برای آیندگان. اما چه شد که گفتند شاهنامه که سرتاسرش پر بود از خاطرات و افسانه ها تلخ و شیرین، پایانش خوش است؟

تنه انشاء:

در کتاب های درسی و از گوشه و کنار و بزرگان جمع و فامیل، افسانه ها و داستان ها شاهنامه به گوش ما آشنا هستند. گاهی از اندوه اش اشک جاری شده اند و گاهی از شیرینی اش لب ها خندان گشته اند. اما چرا می گویند شاهنامه آخرش خوش است؟

در اواخر کتاب شاهنامه داستان به آنجا می رسد که اعراب به ایران حمله کرده و به ایران حکومت کرده و اسلام را با ایران آشنا کردند و از همین جهت به جای زبان فارسی، زبان عربی در میان مردم رواج پیدا کرد. اما ابوالقاسم فردوسی که یکی از دهقان های آن زمان بود

از سر عشق و علاقه ایی که به زبان فارسی و همگانی کردن آن داشت تلاش کرد و همچون آتشی که در زیر خاکستر پنهان شده است را شعله ور کرد. او سال های عدیدی را برای نوشتن و ویراستاری این کتاب صرف کرد  تا در نهایت باری دیگر زبان اصلی ایران فارسی شناخته شد و فردوسی در این عمل بی تاثیر نبود.

شاید پایان شاهنامه جنگ و خونریزی بود اما اسلام وارد شد به ایرانی که تمدنش هزار ساله بود. از این رو آن را خوش خطاب می کنند. شاید در تلاطم سختی ها و دنباله روی جنگ و خونریزی صلحی شیرین و پایانی خوش در انتظار باشد.

کافی است صبر و استقامت نشان داده و در انتظار آن تلاش کنیم.

نتیجه گیری:

چه می دانیم پایان داستانی بلند که تعداد صفحاتش از هزار هم می گذرد چگونه به اتمام می رسد! کمی صبر می خواهد آنوقت در می یابیم که آیا پایانش خوش است یا خیر! شما چه فکر می کنید؟ پایان شاهنامه را خوش می دانید یا خیر؟

*****************

 

شاهنامه آخرش خوشه یکی از ضرب المثل هایی است که در زبان فارسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .

این ضرب المثل ایرانی به پایان یک کار یا داستان اشاره دارد .

ممکن است هر کار یا داستانی یک پایان تلخ و یا شیرین داشته باشد .

اما در نهایت دید ما مهم است که چگونه به موضوع نگاه کنیم .

پدربزرگم همیشه وقتی یک کاری رو شروع می کرد ، وقتی کسی می خواست ناامیدش کنه یا بگه که این کار شدنی نیست .

یه لبخند می زد و با صدای آرومش می گفت شاهنامه آخرش خوش است .

حرفش کاملا درست بود .

اگه وقتی می خوایم که کاری رو شروع کنیم ، خوب به همه چیز فکر کنیم و برای اون کار تلاش کنیم ، قطعا به موفقیت می رسیم و آخرش خوب تموم میشه .

در مورد شاهنامه بخوایم بگیم ، باید بگیم که در آخر شاهنامه عرب ها به ایران حمله کردند و به همراه خود اسلام را آوردند .

بعضی ها معتقدند آخر شاهنامه خوش نیست چون در نهایت اعراب به ایران حمله کردند .

اما عده ای دیگر می گویند آخر شاهنامه خوش است چون اسلام وارد ایران شد و مردم ایران مسلمان شدند .

 

*****************

 

شاهنامه آخرش خوشه یکی از ضرب المثل هایی است که در زبان فارسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد .

این ضرب المثل ایرانی به پایان یک کار یا داستان اشاره دارد .

ممکن است هر کار یا داستانی یک پایان تلخ و یا شیرین داشته باشد .

اما در نهایت دید ما مهم است که چگونه به موضوع نگاه کنیم .

پدربزرگم همیشه وقتی یک کاری رو شروع می کرد ، وقتی کسی می خواست ناامیدش کنه یا بگه که این کار شدنی نیست .

یه لبخند می زد و با صدای آرومش می گفت شاهنامه آخرش خوش است .

حرفش کاملا درست بود .

اگه وقتی می خوایم که کاری رو شروع کنیم ، خوب به همه چیز فکر کنیم و برای اون کار تلاش کنیم ، قطعا به موفقیت می رسیم و آخرش خوب تموم میشه .

در مورد شاهنامه بخوایم بگیم ، باید بگیم که در آخر شاهنامه عرب ها به ایران حمله کردند و به همراه خود اسلام را آوردند .

بعضی ها معتقدند آخر شاهنامه خوش نیست چون در نهایت اعراب به ایران حمله کردند .

اما عده ای دیگر می گویند آخر شاهنامه خوش است چون اسلام وارد ایران شد و مردم ایران مسلمان شدند .

 

***************

 

معنی، مفهوم و گسترش مثل شاهنامه، آخرش خوشه

۱- باید منتظر نتیجه شد و آخر کار را دید و به پیروزی های موقتی امیدوار نبود.

۲- عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه ای بزند و اصرار بر ادامه آن داشته باشد می گویند: «شاهنامه آخرش خوش است.»

۳- «این گفته ی دشمنان ایران است . چه گونه می شود که آخر شاهنامه که ما همه ی هستی و دار و ندارمان را از دست می دهیم ، خوش باشد ؟ نه ! این گفته ی دشمنان ایران است. و حتّی یکی از این دشمنان کتابی به همین نام چاپ کرده است : آخر شاهنامه ، که می گوید هر که درباره ی شاهنامه کار کرده ، در آخر بدبخت شده. من ، خود ، عمر خرّم خود را در راه شاهنامه نهادم و اکنون خوشبخت ترین مرد جهانم. » [۱]

۴- در گذشته هر کسی که شاهنامه می خواند، وقتی به ستایش محمود غزنوی می رسید به گمان خود همت سلطان را در تنظیم شاهنامه تحسین می کرد اما افراد آگاه به او می گفتند: تا وقتی که به پایان شاهنامه نرسیدی، نسبت به رفتار محمود غزنوی قضاوت نکن زیرا که «شاهنامه آخرش خوش است.» یعنی در آخر شاهنامه است که حق ناشناسی محمود به خواننده تفهیم می شود. این جمله بعد ها به ضرب المثل تبدیل شد و عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانه ای بزند و اصرار بر ادامه آن داشته باشد می گویند: «شاهنامه آخرش خوش است.»

۵- شاهنامه آخرش خوشه از این عبارت برای گفتن این واقعیت استفاده می شود که یک وضعیت و یا موقعیتی که به صورت خوب و مناسبی شروع نشده، دارای نتیجه مناسب و خوشایندی باشد و یا به صورت رضایت بخش و با خشنود کننده ای به پایان برسد.

۶- رویدادی که دارای پایان خوبی باشد، خوشایند است حتی اگر در مسیر آن برخی از کارها به اشتباه انجام شده باشد.

 

***************