{یکی از بهترین پست های نکافان}

سگ نگاه خنده داری به گرگ کرد و گفت،،، آهویت را ربودم،،،
آیا باز هم میگویی گرگها برترند؟؟؟


تواگرعرضه داشتی آهویت را حفظ میکردی...!!!
گرگ،لبخندی زدو گفت،،،
من ( خدای ) غرورم
رقیب ببینم نمیجنگم ...
پا رویه عشقو احساسم میگذارم ومیدان راخالی میکنم
آهویی که به سگ چشمک بزند!!! لیاقت ندارد زیر سایه (( گرگ )) زندگی کند
حقش آن است خوراک همان سگ شود



نانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام این‌پا و آن‌پا می‌کرد،
نانوا به او گفت:چرا اینقدر نگرانی؟
گفت:گوسفندانم را رها کرده‌ام و آمده‌ام نان بخرم، می‌ترسم گرگ‌ها شکمشان را پاره کنند!
نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده‌ای؟
گفت:سپرده‌ام،
اما او خدای«گرگها»هم هست !



اگه گرگهایی که به ناموست می پرند رو می دری؛
پس چرا خودت گرگ میشی واسه ناموس دیگری؟




بگذارکفتارهابرای خودحکمرانی خیالی کنند!!

نمیدانندسکوت گرگ اغاز یک فاجعه است...




درد
درد مثل گرگ
گرگ را از هر طرف که بخوانی
می‌درد
مثل درد ...




الاغ گفت : علف آبی ست...!
گرگ گفت: نه سبز است.
رفتند پیش سلطان جنگل و ماجرای اختلاف را به او گفتند.
شیر گفت: گرگ را زندانی کنید.
گرگ گفت: مگر علف سبز نیست!!!؟
شیر گفت: سبزست! ولی دلیل زندانی کردن تو، بحث کردن با الاغ است.




به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند...



من یه گرگم....
اخلاق مخلاق ندارم.....
غرورمو بشکونی کمرتو میشکونم.....
قبول شیرها قوی ترن....
ولی.....

هیچ گرگی با ضربه های شلاق اهالی سیرک...
دلقک نشده....





در روزگاری زندگی میکنیم که:
هرزگی «مد» است !
بی آبرویی «کلاس» است !
مستی و دود«تفریح»است !
رابطه با نامحرم«روشن فکری»است !
گرگ بودن رمز«موفقیت» است !
بی فرهنگی«فرهنگ» است !
پشت به ارزش ها و اعتقادات کردن نشانه«رشدو نبوغ» است




دختر باشی قلبت زود میشکنه....

دختر باشی زود پیر میشی....

از بعضی آدما...

بعضی اتفاقا....

بعضی دردا....

بعضی حرفااااا

دختر باشی دلت زود میگیره از عالم و آدم

وقتی یه حرف درشت بشنوی

وقتی دورویی ببینی

وقتی دروغ بشنوی

وقتی خر فرض بشی

دختر که باشی میدونی و میفهمی

تنها رفیقت

تنها حامیت

تنها دلسوزت وتنها کسی که:

دستش

آغوشش

بوی امنیت میده "پدرتــــــــــــه"

دختر باشی میدونی ومیفهمی

اکثر آدمایی که دورو برت پرسه میزنن:

گرگن...

دروغن...

اگه یه ذره مهربون باشی

اگه یه ذره دختر باشی

"نابــــــودت میکنن"



بدون حضور خدا
جایی نرو
به خیالت که به آبادی میرسی ...؟
نه رفیق ...

چراغی که در سیاهی می درخشد 
چشم گرگ است ...



اسمش ادم است
اماتوباورنکن
گاهی کاری میکندکه ازپس هیچ گرگی برنمیاید



گلویم را همان بره ای درید ...
که عمری برای محافظت از ان...
گرگ ها مرا دریدند...




سلامتی گرگ تیر خورده ای که هیچوقت از درد ناله نمیکنه...
چون میدونه اگه بناله کفتارهااحساس غرور میکنن...
پس بی ناله زخمم خوب میشه...
ولی میدرم تمام کفتار هایی رو که سر شکستن غرورم شرط بستن...



ساده که می شوی 

همه چیز خوب میشود 

خودت 

غمت 

مشکلت 

غصه ات 

آدم های اطرافت 

حتی دشمنت.... 

یک آدم ساده که باشی 

برایت فرقی نمیکند که تحمل چیست 

که قیمت تویوتا لندکروز چند است 

بنزآخرین مدل چند ایربگ دارد 

مهم نیست 

نیاوران کجاست 

شریعتی وپاسداران وفرشته والهیه 

کدام حوالی اند 

رستوان چینی ها 

گرانترین غذایش چیست؟! 

ساده که باشی 

همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود 

همیشه لبخند برلب داری 

بر روی جدول های کنار خیابان راه میروی 

زیر باران،دهانت را باز میکنی 

وقطره قطره مینوشی باران را... 

آدم برفی که درست میکنی 

شال گردنت را به او میبخشی 

ساده که باشی 

بربری داغ با پنیر واقعا عشقبازیست! 

آدم های ساده را دوست دارم 

بوی ناب آدم میدهند 

ساده که میشوی 

فرمول نمیخواهی 

ایکس تو همیشه مساوی ایگرگ توست! 

درگیر رادیکال،انتگرال نیستی 

هرجایی به راحتی محاسبه میشوی 

ساده که میشوی 

حجم نداری،جایی نمیگیری 

زود به یاد می آیی ودیر از خاطر میروی 

ساده که میشوی 

کوچک میشوی 

توی دل هرکس جا میشوی 

وباز همیشه درجیبت شکلات پیدا میشود.




گریه میکرد گرگ...
وقتی دید سگ به خاطر تکه استخوانی لگد های چوپان راتحمل میکرد...!




این روزها احتمال برخورد شما با " گرگ " در شهرها،
بیشتر از صحرا و جنگل است ...




"از نظر انسان ها
سگ ها حیواناتی با وفا و مفید هستند...
ولی از نظر گرگ ها،
سگ ها ،گرگ هایی بودند که
تن به بردگی داده اند،
تا در آسایش و رفاه زندگی کنند..."

ارنستو چه‌گوارا



در معادله انسان محور ایکسها افکار انسان را تعریف میکند ومحور ایگرگ ها گفتار انسان را و محور زد رفتار انسان را تعریف میکند بهترین معادله انسانیت بودن در ربع اول دستگاه سه مجهولیست........یعنیz=x^2+y^2بهترین معادله انسانیت است




حکایــــت آن گرگـــــی 
《شده ام که》 
با جمع 
《زندگی میکند》 
با جمع 
《به شکار میرود》 

امــــــا . . . 
تنهایی 
می جــــــــــــــــنگد






زندگی را باید از " گـُـــرگ"

آموخت و بَس!!!

گرگ با همنوعانش شکار میکند!

خو میگیرد ، زندگی میکند!

ولی چنان به آنان بی اعتماد

است

که شب هنگام خواب

با یک چشم باز میخوابد!!!

شاید گرگ معنی رفاقت را

خوب درک کرده است...!




آدم استعداد عجیبی در گم و گور شدن دارد،
چند روز اگر نزنی توی سر خودت
یک گرگ هرزه گردی می‌شوی که نگو!



بوی بغض میدهی بانو...!

نبینم اشکهایت را حرام کسانی کنی که بی ارزشند!
احساست را خرج آنهایی کن که قدر بدانند...

روحت را اسیر آدمها نکن
این آدمها آدمهای سابق نیستند...
بوی گرگ میدهند!
روحت را میدرند...
احساست را زخمی میکنند...
آدمهای اینجا امین نیستند...
چاره ای نیست....
دلتنگ نباش گلم دنیا همین است..




بوی بغض میدهی بانو...!

نبینم اشکهایت را حرام کسانی کنی که بی ارزشند!
احساست را خرج آنهایی کن که قدر بدانند...

روحت را اسیر آدمها نکن
این آدمها آدمهای سابق نیستند...
بوی گرگ میدهند!
روحت را میدرند...
احساست را زخمی میکنند...
آدمهای اینجا امین نیستند...
چاره ای نیست....
دلتنگ نباش گلم دنیا همین است..