"تنهایم" ... اما دلتنگ آغوشی نیستم ...

" خسته ام" ... ولی به تکیه گاهی نمی اندیشم ... چشمهایم تر هستند و قرمز ........

 ولی رازی ندارم ... چون مدت هاست ...

 دیگر کسی را "خیلی" دوست ندارم... دلتنگی های منو هیچ قلمی نمی تونه بنویسه


"دلتنگی های" من ازجنس" سکوته " ...