متن های عاشقانه و غمناک 94

 Text romantic and sad 94

من زیبایی را دوست دارم، تو نیز....


من آزادی را دوست دارم، تو نیز.....



من آسایش را دوست دارم، تو نیز.....


من رضاء را دوست دارم، تو نیز.....


من حجاب را دوست دارم، تو اما نه!


من به چادر‌‌ بر سرم افتخار می‌کنم، تو اما گویا سنگینی اش بر سرت آزاردهنده است!


این‌جاست فرق من و تو....!


من زیبایی را برای خود و خانواده‌ام می‌خواهم و تو برای غیر....!!!!!!


من آزادی روح‌ام را می‌خواهم و تو آزادی نفس‌ات را.....!!!!!


من آسایش دو دنیا را می‌خواهم و تو آسایش دنیای دنی را(هرچند که از همان هم محرومی!).....!!!!!!


من رضای الله را می‌خواهم و تو رضای الاه را.....!!!!!


یادت بیاورم.....؟!!!!


حجاب را من نخواسته‌ام؛


معبود و معشوق‌ات خواسته‌است.....


عاشق هم که جز رضای معشوق، چیزی نمی‌خواهد!


میخواهد؟!؟!!!


متن های عاشقانه و غمناک 94

 Text romantic and sad 94


نگراڹ هیچے نیســ ـــــــتـم.......

نگراڹ هیچڪس نیســــ ــــــتم.......

פنیا تموم میـشہ.....

یا بهشتـــــــ میرم یاجهنــــ ــــــم.....

خیالے نیستــــــــــ......

هر פو تاش ماڸ خـــــــــפاستــــــــــ.....

مهم פیـــــפڹ خــــــــــפاستــــــــــ......

وقتــــــــــ ے פیـــــــפمش......

یہ چیز بیشتــــــــــر نمیگـــ ـــــــم......

פوستتــــــــــ פارم...

راستــــــــــ ے خــــــــــפا......

گفتــــــــــ ے.......

نا امیــــــــــפ نباش......

مݧ هم روے حرفتــــــــــ حسابــــــ باز ڪرפم......

میـــــפونم تو פیگہ بہ مڹ פروغ نمیگـــــــ ے.........


متن های عاشقانه و غمناک 94

 Text romantic and sad 94



خدا رحمت کند آیت الله قاضی را

از وصایای این بزرگوار این است :

الله الله الله که دل کسی را نرنجانید...!!!

با یک حرف تلخ این نورنماز شب از بین می‌رود...

خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته‌اند آبرو بردن را...

خدا چند گناه را نمی بخشد: عمداً نماز نخواندن، به ناحق آدم کشتن، آبرو بردن ..

فرد وارد بازار قیامت می‌شود، فکر می کند خبری است.

تعجب می‌کند؛ خدایا پس چه شد؟ نمازها، عمره ها؟

می گویند تو دل شکستی...ریا کردی... زهر زبان ریختی...


متن های عاشقانه و غمناک 94

 Text romantic and sad 94



√↯↯↯ ✍هـــــرڪی دلتـــــو↻

 √↯↯↯ ✍''شڪســـــت'' ↻

 √↯↯↯ ✍ ~صـــــداشـــــودرنیـــــار ~↻

 √↯↯↯ ✍^یـــــروز یڪی دلشـــــومیشڪنه^↻

 √↯↯↯ ‌✍ ''صـــــداش درمیـــــاد''↻


متن های عاشقانه و غمناک 94

 Text romantic and sad 94


حق نداری به کسی دل بدهی الا من

.

.

.

.

.

پیش روی تو دو راهست:

فقط من

یا من

.

عاشقم

دست خودم نیست

بهم میریزم

.

که تو

هم بابقیه خوب شوی

هم بامن





نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟؟؟



گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیست

درهرنفست هم نفست هیچ کسی نیست

آنقدرغریبی که دراین شهر درندشت

دنیای تو اندازه ی کنج قفسی نیست

باید که هوایی به سرت داشته باشی

درقلب زمستانی ات امّا هوسی نیست

تلخ است که راضی شده باشی به دغل ها

شیرین شده باشی و ببینی مگسی نیست...!

تنهاییت آنقدر بزرگ است که پیشش

خوشبختیت اندازه ی حجمِ عدسی نیست

کبریت بکش روی خودت شاعر بدبخت!

فریاد بزن! داد بزن! دادرسی نیست

لعنت به توکه هرنفست مژده ی درد است

گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیست...



ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ .....

ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﺪ ,

ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯿﻢ ﻭ ﻧﻘﺶ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ

ﺩﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﭘﺎ ﮐﺮﺩ.

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺁﻣﺪ ﮔﺮﻩ ﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻧﮕﯽ ﻭ ﻃﺮﺣﯽ

ﺁﻣﯿﺰﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﻧﺎ ﺯﯾﺒﺎ .......

ﺳﺎﯾﻪ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ ......

ﮔﺮﻩ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ

ﻃﺮﺡ ﻭ ﻧﻘﺸﺖ ﻧﯿﺰ ........
ﻭ ﻫﺰﺍﺭﻫﺎ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮ ﻓﺮﺷﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺯﯾﺴﺖ ﮐﻪ

ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﯼ

ﮐﺎﺵ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺳﻬﻢ ﺗﻮﺳﺖ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺑﺒﺎﻓﯽ.

متن های عاشقانه و غمناک 94

 Text romantic and sad 94


آتش و آب و آبرو با هم.

هر سه گشتند. در سفر. همراه.


عهد کردند. هر یکى گم شد. 

با نشانى ز خود. شود پیدا. 


گفت آتش. به هر کجا دود است. 

میتوان یافتن. مرا آنجا. 


آب گفتا. نشان من پیداست. 

هر کجا باغ هست و سبزه بیا. 


آبرو رفت و گوشه اى بگرفت. 

گریه سر داد. گریه اى جانکاه. 


آتش آن حال دید و حیران شد. 

آب. در لرزه شد. ز سر تا پا. 


گفتش آتش. که گریه ى تو ز چیست ؟

آب گفتا. بگو نشانه   چو ما


آبرو لحظه اى به خویش آمد

دیدگان پاک کرد و کرد نگاه


گفت. محکم مرا نگه دارید

گر شوم گُم نمیشوم  پید