باز غم ،از پشت شیشه ...ضربه بر در می زند

عادت دیرینه دارد....هرشبی سر می زند


آنچنان با ناز وعشوه در دلم ،جا می کند

نو عروسی هست گویا،سر به بستر می زند


چون کبوترهای بی تاب حرم در شامگاه 

دل به امید خیالت،باز پر پر می زند


باز می سارد نوایی از نت دیرین درد

زخم دیرین دلم را ،باز نشتر می زند


در جفای عشق تو پروانگی از سر پرید

پیله را می خواهد و ...اهنگ دیگر می زند


کاش مهمان شب بارانی این دل شوی...

تا ببینی...اشک او  آتش چو اخگر می زند.........